حجة الاسلام مهدی منصوری(استادفلسفه ومنطق حوزه علمیه اصفهان):

نظام اسلامی تعلیم و تربیت (2)

سم الله الرحمن الرحیم

"نظام اسلامی تعلیم و تربیت"عنوان سلسله مقالاتی است از حجة الاسلام و المسلمین مهدی منصوری، استاد فلسفه و منطق حوزه علمیه اصفهان  که در چند قسمت پی در پی در زیل مباحث کرسی های آزاد اندیشی و نظریه پردازی در حوزه به آن می پردازیم.
سیر این مقاله به این صورت است که اول به بیان واقعیت علم می پردازد تا جایگاه نظام تعلیم و تربیت در اسلام روشن شود و بعد از آن به بیان وضعیت کنونی تعلیم و تربیت در سطوح آموزشی کشور (اعم از آموزش و پرورش، دانشگاه و حوزه ) پرداخته و در آخر در پی راه حل برای این سیر آموزشی و پرورشی در زمان کنونی برآمده است.


 
-1
نگرش سازی:

الف) واقعیتهای حوزه علم؛

4) 1- انسانیتِ انسان به عقل اوست. یعنی انسان با برخورداری از عقل است که تمایز با سایر موجودات پیدا کرده است. انسان افزون بر کمالات جمادات و نباتات و حیوانات، از مایه های عقل و عقلانیت برخوردار است تا با سیر عقلانی خود کمالات موجودات دیگر را واجد شود و بتواند به گونه ای شود که تمام عوالم را در خود پیاده کرده و مضاهی عالم کبیر شود.(صیرورة الانسان عالِماً مضاهیاً للعالَم العینی)
انسان هر چند از جنبه های نباتی و حیوانی برخوردار است ولی مایه های عقلی است که ممیزی او از سایر موجودات است. حتی جنبه های نباتی و حیوانی او نیز با وجود عقل متفاوت می شود. یعنی اگر از حواس برخوردار است، حواس او عقلانی است و اگر از خیال برخودار است، خیال او عقلانی است و اگر از وهم برخوردار است، وهم او عقلانی است «الانسان بعقله» (شرح غرر الحکم و دُرر الکلم- ج 1- ص 120)
2- عقل حقیقی است که انسان را در حوزه اندیشه به اندیشیدن وا می دارد و در حوزه انگیزه به عمل نمودن و حرکت. عقل در حوزه اندیشه قرار است هستها را از نیستها تشخیص دهد و در حوزه انگیزه متناسب با هستها و نیستها، بایدها و نبایدها را ترتیب دهد و متناسب با بایدها و نبایدهای (با پشتوانه تکوینی)، سیر و حرکتی داشته باشد، که سیر و حرکتش کمال اولی باشد تا بتواند به کمال ثانوی که همان غایت اصلی است دست یابد.
عقل نظری که یکی از شعب عقل است، با غور در حکمت نظری می خواهد به محکمات و صواب و یقینیاتی دست یابد که دقیقاً مطابق با واقع باشد و با عقل عملی که یکی دیگر از شعب عقل است قرار است که آن کاری که اقتضای جان انسان است انجام گیرد و آن کاری که مخالف اقتضائیات انسان و عالم است ترک شود. انسانی که در جان و سرشتش حب به بقاء دارد،عقل آدمی او را سوق به بقاء می‌دهد و انسان را در فکر و اندیشه باقی و دائم و در رفتار به دنبال باقی و دائم می‌کشاند و می‌خواهد او را متصل به باقی کند «روایة: حد العقل انفصاله عن الفانی و اتصال بالباقی» عقل با آنچه حقیقت ندارد نامأنوس است ازاینرو باطل گریز است به همین خاطر سریع حکم به کذب می‌دهد و همچنین با آنچه نقض زا است نامأنوس می‌باشد ازینرو نقص گریز است به همین خاطر سریع حکم به قبح می‌کند. اینجاست که خود عقل کمالی برای انسان است «کمال الانسان العقل»(شرح غرر و دررالحکم ج4- ص 398) و می‌تواند کمالات را برای جان آدمی تضمین کند «باللعقل کمال النفس»(همان - ج3- ص 146) چون عقل در راستای فطرت انسان حرکت می‌کند، درخواست‌ها از فطرت است و رقم زدن حرکت و جهت حرکت انسان نیز به سوی فطرت است. عقل در راستای درخواست  و جهت حرکتی که فطرت ارائه می‌دهد به واسطه‌ی فطرت حرکت می‌کند و در حوزه اندیشه و عمل تغذیه برای فطرت فراهم می‌کند. ازینرو انسان در حوزه حضور فطری رشد بیشتری می‌کند و آنچه که امکانش هست که برای انسان فراهم شود را فراهم می‌کند که این همان کمالات انسان است (حصول ما یمکن لشئ ان یحصل لشئ کمال له). از اینروست که با عقل انسان هم در حوزه اندیشه و هم در حوزه انگیزه از حیوانیت و کوتاه بینی و رفتاری خارج شده و غور در حکمت می‌کند «روایة: بالعقل یسخرج غور الحکمة» که اگر این عقل و عقلانیت ورزی نباشد، در حدّ یک حیوان تنزل کرده است.
خیلی ها از مایه های عقلانی برخوردارند ولی بخاطر عدم عقلانیت ورزی در حدّ حیوان تنزل کرده اند و فقط از ظاهر انسانی برخوردارند و باطنشان حیوانی است. «الصورة صورة الانسان و القلب قلب الحیوان»
بخاطر تکیه اساسی انسانیت به عقل و عقلانیت است «دعامة الانسان العقل»(بحارالانوار-ج 1-باب 1-حدیث 17) که اصالت انسانیت به آن می شود «اصل الانسان لبّه»( همان – حدیث 2) که عبور از مُلک به ملکوت و از ظاهر به باطن و از سطح به عُمق است که عِقال انسانیت است.

ادامه دارد ...

نظام اسلامی تعلیم و تربیت (1)



منبع:

www.bineshjoo.ir