طالب ثروت فراوانی؟!

بسم الله الرحمن الرحیم

ثروت فراوان به پاداش خوراک دادن به سگ گرسنه

مرحوم حاج سید محمد باقر حجة الاسلام شفتى رشتى ، در ایام تحصیل خود در نجف و اصفهان بقدرى فقیر بود...که گاهى هم از کثرت گرسنگى ضعف و غش مى کرد، و لکن فقر خود را کتمان مى کرد و به احدى نمى گفت . تا اینکه روزى در مدرسه اصفهان پول نماز وحشتى به طلاب تقسیم نمودند و از این راه وجه مختصرى به دست آقا سید محمد باقر رسید و چون مدتى بود که گوشت نخورده بود و ضعف مفرطى پیدا کرده بود، به  بازار رفت تا اینکه گوشتى خریدارى نماید، و در دکان قصاب آمد (و) جگر گوسفندى خریدارى کرد. چون  به طرف مدرسه مى آمدند ناگاه دید در کنار کوچه سگى افتاده ، و بچه هاى او بر روى سینه او مشغول خوردن شیر مى باشند، و لکن سگ بیش از استخوانى از او باقى نمانده و از ضعف ، حال حرکت ندارد. آقا سید محمد باقر باخود خطاب کرد و گفت : اگر از راه انصاف حکومت نمایى این سگ از تو سزاوار تر بر این جگر است ، زیرا علاوه بر این که خود گرسنه مى باشد، باید بچه هاى گرسنه را هم شیر بدهد، و لذا آن جگر را قطعه قطعه کرده در جلو آن سگ انداخت .
مى فرمود: چون آن سگ جگر را خورد سر به طرف آسمان کرد و صدایى کرد. من متوجه شدم که در حق من دعا کرد.
چندى نگذشت که نامه اى از محل ما، شفت آمد که یکى از بزرگان نوشته بود: مبلغ دویست تومان فرستادم از براى شما و لکن عین او راضى نیستم به مصرف به رسانى ؛ بلکه او را در نزد تاجرى به عنوان سرمایه بگذار واز سود او استفاده کن و به مصرف به زندگانى خود برسان .
چون به این دستور عمل کردم ، روزگار من جلو آمد؛ به نحوى که قریب به دو هزار دکان و کاروان سرا خریدارى نمودم !و دهى دربست از اطراف محل خود به نام ((گروند)) خریدم ، که در هر سالى اجاره او نهصد خروار برنج مى شد!و مالیات و مستغلات من در سال هفده هزار تومان مى شد!و داراى اولاد و کلفت و عائله زیادى گشتم . که در حدود یکصد نفر از درخانه من نان مى خورند!و تمام این ثروت و سعادت در اثر ترحم به آن سگ گرسنه شد که او را بر خود ترجیح دادم .


منبع:
 کتاب  مکافات عمل
نام نویسنده : سید محمد رضى رضوى

www.bineshjoo.ir