بنقل از محدث بزرگ "شیخ عباس قمی" در کتاب "مفاتیح الجنان" :اعمال شب آخر ماه رمضان:1- غسل
2- زیارت امام حسین علیه السلام
3- خواندن سوره انعام و کهف و یس و صد مرتبه « أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ وَ أَتُوبُ إِلَیْه »
4- بخواند این دعا را که شیخ کلینى از حضرت صادق علیه السلام نقل کرده؛
« اَللَّهُمَّ هَذَا شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِی أَنْزَلْتَ فِیهِ الْقُرْآنَ وَ قَدْ تَصَرَّمَ وَ أَعُوذُ بِوَجْهِکَ الْکَرِیمِ یَا رَبِّ أَنْ یَطْلُعَ الْفَجْرُ مِنْ لَیْلَتِی هَذِهِ أَوْ یَتَصَرَّمَ شَهْرُ رَمَضَانَ وَ لَکَ قِبَلِی تَبِعَةٌ أَوْ ذَنْبٌ تُرِیدُ أَنْ تُعَذِّبَنِی بِهِ یَوْمَ أَلْقَاک »
( بار خدایا این ماه رمضان است که در آن قرآن را نازل فرمودى روى بر تافت و درگذشت و من به آبروى کریمت پروردگارا پناه مىبرم از اینکه سپیده دم این شب بر من برآید یا بگذرد ماه رمضان و در عهده من از برایت مسئولیت یا بزهى ماند که بدان خواهى روز ملاقات کیفرم دهى ).
5- بخوان این دعا را؛
« یَا مُدَبِّرَ الْأَمُورِ یَا بَاعِثَ مَنْ فِی الْقُبُورِ یَا مُجْرِیَ الْبُحُورِ یَا مُلَیِّنَ الْحَدِیدِ لِدَاوُدَ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ افْعَلْ بِی کَذَا وَ کَذَا »
و بجاى این کلمه حاجات خود را بخواهد و بگو: « اللَّیْلَةَ اللَّیْلَةَ »
و بلند کن دستهاى خود را به سوى آسمان یعنى در وقت گفتن یا مدبر الامور تا آخر و بگو این دعا را در حال رکوع و سجود و ایستاده و نشسته و مکرر کن آن را .
وداع کند ماه رمضان را به دعاهاى وداع که شیخ کلینى و صدوق و شیخ مفید و طوسى و سید بن طاوس رضوان الله علیهم نقل کردهاند و شاید بهترین آنها دعاى چهل و پنجم صحیفه کامله باشد.
و سید بن طاوس روایت کرده است از حضرت صادق علیه السلام که هر که در شب آخر ماه رمضان وداع کند آن ماه شریف را و بگوید
« اللَّهُمَّ لاَ تَجْعَلْهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنْ صِیَامِی لِشَهْرِ رَمَضَانَ وَ أَعُوذُ بِکَ أَنْ یَطْلُعَ فَجْرُ هَذِهِ اللَّیْلَةِ إِلاَّ وَ قَدْ غَفَرْتَ لِی »
( بار خدایا این را آخرین دوران روزه گرفتن من قرار مده در ماه رمضان و به تو پناه مىبرم از اینکه سپیده دم این شب برآید جز آنکه مرا محققا بیامرزى )
بیامرزد حق تعالى او را پیش از آنکه صبح کند و روزى فرماید او را توبه و انابه
سید و شیخ صدوق از جابر بن عبد الله انصارى روایت کردهاند که گفت رفتم به خدمت حضرت رسول صلى الله علیه و آله در جمعه آخر ماه رمضان چون نظر آن حضرت بر من افتاد فرمود که اى جابر این آخر جمعهاى است از ماه رمضان پس آن را وداع کن و بگو:
« اللَّهُمَّ لاَ تَجْعَلْهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنْ صِیَامِنَا إِیَّاهُ فَإِنْ جَعَلْتَهُ فَاجْعَلْنِی مَرْحُوماً وَ لاَ تَجْعَلْنِی مَحْرُوماً »
( بار خدایا این را آخرین دوران روزه دارى ما در آن قرار مده و اگر قرار دهى پس مرا بخشیده شده و رحمت شده بگردان و محرومم قرار مده )
پس به درستى که هر که این دعا را در این روز بخواند از دو خصلت نیکو ظفر مىیابد یا به رسیدن به ماه رمضان آینده یا به آمرزش خدا و رحمت بى انتها.
بنقل از "میزا جواد آقا ملکی تبریزی" در کتاب "المراقبات" :اعمال مهمى در این شب براى اهل بیدارى وجود دارد از قبیل:
[عملى براى قبول شدن اعمال ماه رمضان][1 -] براى قبول شدن اعمال ماه رمضان این عمل وارد شده است:
عمل شریفى که سید مرتضی (قدّس سرّه) آن را از پیامبر صلّى اللّه علیه و آله و سلّم روایت کرده است که فرمودند: «کسى که در شب آخر ماه رمضان ده رکعت نماز بجا آورد، در هر رکعت یک بار فاتحة الکتاب و ده بار قل هو اللّه احد بخواند و در سجده و رکوع خود ده بار بگوید:سبحان اللّه و الحمد للّه و لا إله إلا اللّه و اللّه أکبر و در هر دو رکعت یک بار تشهد خوانده و سپس سلام بدهد، و در پایان ده رکعت نماز بعد از سلام دادن صد بار «استغفر اللّه» بگوید و هنگامى که از استغفار فارغ شد سجده کند و در سجده بگوید:«یا حیّ یا قیّوم یا ذا الجلال و الإکرام یا رحمان الدّنیا و الآخرة و رحیمهما، یا اله الأوّلین و الآخرین اغفر لنا ذنوبنا، و تقبّل منّا صلواتنا، و صیامنا و قیامنا» قسم به کسى که مرا بحق به پیامبرى برانگیخت، جبرئیل بنقل از اسرافیل و او از پروردگار متعال به من خبر داد که: این فرد سرش را از سجده برنمىدارد مگر این که خداوند او را آمرزیده، ماه رمضان را از او قبول نموده و از گناهانش مىگذرد، گرچه هفتاد گناه انجام داده باشد که هر کدام از آنان بزرگتر از گناهان بندگان باشد، و از تمام اهالى منطقهاى که در آن است قبول مىکند تا این که فرمود: این هدیه، مخصوص من و مردان و زنان امتم مىباشد و خداوند متعال آن را به هیچکدام از پیامبران و مردم قبل از من نداده است».
مؤمنى که در پى اصلاح مردم بوده و بهرهاى از رحمت خداوندى دارد، باید این نماز را بخاطر خیر زیادى که براى بندگان خدا دارد بخواند. عالمى که در طول ماه براى هدایت مردم و اصلاح اعمال آنان در جایگاه وعظ نشسته بود چگونه مىتواند نسبت به این عمل جزئى که حتى به اندازه یک جلسه وعظ نیز زحمت ندارد بىتفاوت باشد در حالى که بخوبى مىداند که موعظههاى او براى تمامى کسانى که در مجلس وعظ او حضور پیدا مىکنند سودمند نیست، چه رسد به اهل منطقهاش که ممکن است گاهى جمعیت آن به چند میلیون نفر برسد. و نیز فایده وعظ براى آنان یک دهم فایده آمرزش و قبول تمامى اعمال این ماه که در روایت آمده نیست.
[عملى از امام زین العابدین علیه السّلام در این شب][2 -] از کارهاى مهم مطالعه مطالب و کارهایى است که از امام زین العابدین علیه السّلام در این شب نقل شده و اندیشیدن در مقام، عبادت، تلاش زیاد و عمل اوست. آنگاه ببینیم که ما با این بدحالى، مقام پست و کوتاهى در عبادت پروردگارش، چه باید بکنم.
از امام صادق علیه السّلام روایت است که فرمودند: «هنگامى که ماه رمضان مىآمد على بن الحسین علیهما السّلام هیچ غلام و کنیزى را تنبیه نمی کرد و اگر گناهى از آنان سر مىزد، آنان را مجازات نمىکرد و فقط پیش خود در کاغذى مىنوشت فلان غلام یا فلان کنیز روزى چنین و چنان کرد و تأدیب آنان را تا آخرین شب ماه رمضان به تأخیر مىانداخت و در این شب آنان را مىطلبید و گرد خود جمع مىکرد. آنگاه نوشته خود را آشکار کرده و مىفرمود: فلانى چنین و چنان کردى و تو را تأدیب نکردم آیا این مطلب را بخاطر دارى؟ مىگفت: بله، فرزند رسول خدا تا از تمامى آنها اقرار مىگرفت. سپس در وسط آنان ایستاده و به آنان مىفرمود: با صداى بلند بگویید: على بن الحسین پروردگارت تمام اعمال تو را ثبت نموده است، همانگونه که تو تمام کارهاى ما را نوشتى. و او نوشتههایى دارد که حقیقتهایى را که بزیان تو است، مىگوید و تمام گناهان کوچک و بزرگ تو را مىنویسد، همانگونه که تو نوشتههایى دارى که حقیقتهایى را که بزیان ماست مىگوید و تمام کارهاى کوچک و بزرگ ما را نوشته است. هر عملى را که انجام دادهاى در پیشگاه او حاضر مىیابى، همانگونه که ما تمام کارهایمان را نزد تو حاضر یافتیم.
پس عفو کن و نادیده بگیر، همانطور که از سلطان مىخواهى تو را عفو کند. اگر از ما درگذرى، او را با گذشت، مهربان و بخشنده خواهى یافت. و پروردگارت به هیچکس ظلم نمىکند. پس ای على بن الحسین مقام پست خود را در پیشگاه پروردگار حکیم و عادلى که باندازه دانه خردلى ستم نمىکند در نظر داشته باش. که اگر باندازه وزن ذره خردلى باشد خداوند آن را مىآورد و فقط خداوند را شاهد و حسابرس بدان.
گذشت کن و ندیده بگیر، تا پادشاه نیز از تو بگذرد و ندیده بگیرد.
خداوند مىفرماید: «باید گذشت کنند و ندیده بگیرند، آیا دوست ندارید خداوند گناهان شما را ببخشد.»
این کلمات را خطاب به خود مىگفت و به آنان یاد مىداد و آنان با او مىگفتند. و در حالى که بین آنان ایستاده بود گریه مىکرد و مىگفت:
پروردگار ما را امر کردى که از کسى که به ما ستم روا داشته درگذریم. ما به خود ظلم کردیم و همانگونه که فرمودى از کسانى که به ما ظلم کردند گذشتیم. پس ما را عفو فرما. زیرا تو از ما و کسانى که آنان را به عفو امر فرمودى، به آن سزاوارترى. و امر فرمودى گدا را از در خانههاى خود رد نکنیم و اکنون در حالى که گدایان و فقیرانى هستیم به سوى تو آمده و در آستانه و درت اقامت گزیده و بخشش، احسان و نیکى تو را خواهانیم. بدینوسیله بر ما منت گذار و ما را ناامید مگردان، زیرا تو از ما و کسانى که به این کار امر شدهاند، به این مطلب شایستهترى. خداى من اکرام نمودى. بنابراین مرا که از گدایان تو هستم اکرام کن. و با بخشش، نیکى نمودى پس مرا از عطایاى خود بهرهمند ساز.
آنگاه به آنان رو کرده و مىگفت: و شما را عفو کردم آیا شما نیز از من و بد رفتاریم مىگذرید؟ من پادشاه بد، پست ستمکار، و مملوک پادشاهى کریم، با سخاوت، عادل، نیکى کننده و بخشندهام. آنگاه آنان مىگفتند: آقاى ما تو و بدیهایت را عفو کردیم. سپس به آنها مىفرمود: بگویید: خداوندا از على بن الحسین درگذر همانگونه که ما را عفو کرد. و او را از آتش رها کن همانگونه که ما را از بردگى خارج کرد، آنان نیز همین را مىگفتند. آنگاه مىگفت: خداوندا آمین. حال بروید، من شما را عفو و شما را آزاد کردم. به امید گذشت از خود و رهایى خودم. و آنان را آزاد مىکرد. هنگامى که روز فطر فرا رسید عطایایى به آنان عنایت نموده تا محفوظ مانده و از مردم بىنیاز شوند. و سالى نبود که در شب آخر ماه رمضان حدود بیست نفر را آزاد نکند.
و میفرمود: خداوند متعال در
هر شب ماه رمضان هفتاد میلیون نفر را از آتش رها مىکند که همگى سزاوار آتش هستند. و هنگامى که شب آخر ماه رمضان فرا رسد بتعداد همه کسانى که در این ماه رها نموده است نجات مىدهد. و من دوست دارم خداوند مرا ببیند که بامید نجات خودم از آتش، عده اى از کسانى را که مالک هستم در سراى دنیا در راه خدا آزاد مىنمایم. هیچ گاه خادمى را بیش از یک سال کامل به خدمت نگرفت. زیرا اگر بردهاى را در اول یا وسط سال مىخرید در شب فطر آزاد مىکرد و عده دیگرى را در سال بعد مىخرید و سپس آزاد مىنمود. و تا زمانى که به خداوند ملحق شد همینگونه بود. و نیز در حالى که هیچ نیازى به سیاه پوستان نداشت تا با خریدن آنان نیازش را برآورده سازد، آنان را مىخرید و هنگام بازگشت از عرفات دستور مىداد آنان را از بردگى آزاد نموده و اموالى به آنان ببخشند».
ما هم اگر بتوانیم، باید خود را شبیه به اماممان گردانیم و در شکل این عمل بزرگ به او اقتدا نماییم. و اگر نمىتوانیم حتما باندازهاى که مىتوانیم آن را انجام بدهیم. و کمترین کارى که در این جهت مىتوانیم انجام بدهیم این است که ستمهایى که زن، فرزند، خدمتکار و اجیر نسبت به ما روا مىدارند را ثبت کرده و در شب آخر ماه رمضان از آنان گذشت نماییم. و بهتر است آنچه را که ثبت کرده است یک یک گفته و با پروردگار خود مناجات نماید و بگوید:
خداوندا فلان بندهات در فلان مورد به من ظلم کرد و من صبر کردم و... آنگاه بگوید: خدایا مىدانى به من ظلم کردند و فقط بخاطر ترس از تو از آنان انتقام نگرفتم. باین امید که تو نیز عذاب خود را از من بازدارى. بندگانت را امر به عفو نمودى. پس آنان را از عفو خود محروم مفرما که شما به عفو شایستهتر از کسانى هستى که آنان را به عفو دستور دادى.
خدایا به من توفیق دادى که کسانى را که به من ستم کردند ببخشم و بدین وسیله بر من منت گذاشتى. پس مرا از عفوت محروم مفرما. زیرا منت تو بجهت گذشت من از دیگران، بزرگتر از منت گذشت تو از من مىباشد. و بخاطر این منت بزرگ آن منت کوچک را هم نصیبم بفرما.
خداوندا بنده، مالک حقیقى نیست و حق مال مالک اوست. پس کسى که به من ستم کند حق تو را از بین برده و هنگامى که امر فرمودى که او را عفو نمایم در حقیقت تو او را عفو نمودى. پس آنگاه که او را عفو مىنمایى از من نیز درگذر.
خداوندا دستور دادى کسى را که به ما تحیت و درود مىفرستد بهتر از او جواب گوییم و اکنون پاسخ بهتر این است که در مقابل این عمل من که بخاطر رضاى تو از کسانى که به من ظلم نمودند گذشتم مرا با آتش نسوزانى و در مقابل امید من به عفو فراوان و فضلت بعد از عفو، گناهانم را به چند برابر نیکى تبدیل نموده و بدین وسیله من را به درجات بلندى رسانیده و امیدم را ناامید نگردانى.
[آثار این عمل]گرچه صرف قصد این مطالب در دل مؤثر است ولى گفتن تمامى آن و انجام آن با اعضاى بدن اثرات مخصوصى دارد از قبیل:
[الف -] همانگونه که عمل قلبى عبادتى قلبى محسوب مىشود، همانطور نیز انجام آن با اعضاى بدن عبادتى بدنى محسوب مىگردد.
[ب -] این عمل باعث تأثیر خاص و رقتى در قلب مىشود که عمل قلبى بتنهایى این اثر را ندارد. و نیز باعث انجام عملى دیگر مىگردد که او نیز مؤثر بوده و بدین ترتیب فیض ادامه پیدا مىکند.
[ج -] اکتفا نکردن به گفتار، بلکه انجام آن با اعضاى بدن، باعث تأثیر گذاشتن بر دیگران و الگو گرفتن آنان و رواج این سنت نیکو در میان جامعه مىشود. بهمین جهت اگر امام علیه السّلام فقط به عبادت قلبى اکتفا مىفرمودند این مطلب به ما نمىرسید و نمىتوانستیم به آن عمل کنیم. و بطور کلى اعضاى بدن نیز بهرهاى از نور عمل داشته و انجام عمل با اعضاى بدن باعث ایجاد نور دیگرى در قلب علاوه بر نور عمل قلبى آن مىگردد.
[محاسبه نفس][3 -] از کارهاى مهم این است که مانند شریکى که در پایان کار با شریک خود تسویه حساب مىکند، از نفس خود حساب کشیده، و سرمایه خود را که همان عمر، ایمان و برکات ماه رمضان و نورهاى آن مىباشد را در نظر آورد، و ببیند آیا ایمان او به خدا، رسول، کتاب و حجتهاى او و روز قیامت بیشتر شده است یا نه؟ اخلاق او که از این معارف سرچشمه گرفته، چگونه است؟ خوف و رجا، صبر، زهد، خلوت نمودن براى ذکر خدا و تفکرى که باعث انس است، شناختى که محبت را بدنبال داشته و محبتى که به رضایت، تسلیم و توحید منجر شود، شرح صدر ناشى از نور شناخت در دیدن غیب و گشادگى قلب او در تحمّل بلاها و حفظ اسرار، تا چه اندازهاى است؟ چگونه در «سراى فریب» آرام نگرفته و به «سراى جاوید» بازگشت کرده است؟ آیا ماه رمضان و اعمال این ماه تأثیرى در این امور داشته است یا نه؟ در مورد افعال و حرکتهاى اعضاى بدنش بیندیشد. آیا همانگونه باقى مانده یا در این مورد بیشتر به احکام الهى توجه نموده است؟ بخصوص نسبت به حرکتهاى زبانش هنگام سخن گفتن در مورد آنچه به او مربوط نبوده، سخنان باطل، دروغ، غیبت، تهمت، تعرض به آبروى مؤمنین، فحش، اذیت و غیره. اگر ببیند که تمام این موارد همانطور که بوده باقى مانده، باید بداند که این مطلب ناشى از کارهاى بد او در این ماه پر برکت بوده و تاریکى گناهانش بر نورهاى این شهر درخشان و روشنى بخش فائق آمده است. زیرا ممکن نیست که نورهاى ماه رمضان، شبهاى قدر و این دعاهاى گرانقدر قلب او را روشن کند ولى باز هم به گناهان سابق خود ادامه دهد.
کسى که چنین ضررى کرده است، باید از خطر دعاى رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله و سلّم بترسد، آنجا که مىفرمایند: «خداوند کسى را که از ماه رمضان خارج شود و آمرزیده نشود نیامرزد.» زیرا یکى از سختترین مصیبتها و بزرگترین بلاها همین است. باید با یارى خدا، پناه آوردن به رحمت و رفتن به درگاه او - و در حالى که با زبان حال مىگوید: «اى کسى که به داد بیچاره مىرسى هنگامى که تو را بخواند و گرفتارى او را برطرف مىنمایى» - خود را اصلاح نموده، بر گناهان خود گریسته و آثار این اعتراف صادقانه را در خود هویدا سازد و با زبان حال بگوید:
«هیچ خدایى بجز تو نیست تنزیه مىکنم تو را و منم که ستمکارم».
یکى از نشانههاى اصلاح حال داشتن علامت گناهکاران و ترس آنان و آمرزش خواستن از خداى متعال باندازه گناهان مىباشد. و اگر نفس او که عادت به تنبلى نموده است، نتواند او را براى بجا آوردن حق استغفار یارى کند، باید از درى که شیطان از آن در وارد شد و به مراد خود رسید که همان در ناامید نشدن است بر خداوند وارد شود. و بالاخره باید در آخر ماه تمام چیزهایى را که از دین خود ضایع کرده جبران نماید، تا براى روز عید و دیدار با خداوند در این روز آماده شده و از فواید آن محروم نشود. و بدین ترتیب به زیانى جبران ناپذیر گرفتار نگردد.
[وداع با ماه رمضان][4 -] کار مهم دیگر وداع ماه رمضان و متأثر شدن بخاطر جدایى از آن است. در این رابطه دعاها و مناجاتهایى پرارزش با ماه بزرگ خدا رسیده است.
[توضیح وداع با ماه رمضان]اگر خدا حافظى با «زمان» - که فاقد درک سخن ما و خدا حافظى است - برایت مشکل است به جواب سید مرتضی - قدّس اللّه سره - در کتاب اقبال مراجعه کن. و اگر به آن قانع نشدى این مطالب را بخوان:
زمان و مکان و سایر چیزهایى که از قبیل حیوانات نیستند، گرچه در این عالم و به این شکل درک و شعورى ندارند ولى تمام آنها در بعضى از عالمهاى بالاتر داراى زندگى، درک، توانایى سخن گفتن و بیان نمودن و دوستى و دشمنى مىباشند. و روایات بسیارى که درباره احوال عالم برزخ و قیامت رسیده و نیز مکاشفات اهل مکاشفه این مطلب را ثابت مىکند. تمام موجودات این عالم، قبل از بوجود آمدن، در عالمهاى دیگرى بوجود آمدهاند و موجودات در هر عالمى شکل و خصوصیاتى مخصوص به آن دارند که با شکل و خصوصیات این عالم فرق مىکند.
یکى از خصوصیاتى که بعضى از عالمهاى برتر دارند این است که تمام موجودات آن زنده بوده و داراى شعور مىباشند و شاید این آیه هم اشاره به همین مطلب داشته باشد: «و همانا سراى آخرت بهترین زندگى است.» زیرا فقط سراى آخرت را زندگى نامیده است.
روایاتى که درباره سخن گفتن میوهها در بهشت و خوشحال شدن تخت و سرور او بخاطر تکیه زدن مؤمن بر آن وارد شده است نیز دلالت بر حیات موجودات در عالم آخرت دارد و حتى بعضى از روایات دلالت بر سخن گفتن زمین با مؤمن و کافر دارد.
سخن گفتن سنگریزه در دست رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله و سلّم که از معجزات آن بزرگوار است نیز از همین قبیل است، زیرا سخن گفتن آن در ملکوتش مىباشد. و اعجاز رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله و سلّم فقط در رسانیدن سخن گفتن (با زبان ملکوتى) او به گوش مردم این جهان است.
حتى تمام معجزاتى که پیامبران و اولیاء از خود بروز دادهاند، از قبیل به سخن واداشتن جمادات و زنده کردن آنها، از همین قبیل است.
زندگى عصاى موسى و پرنده عیسى یک زندگى ملکوتى و بر اهل این عالم پوشیده بود و زمانى که خداوند لازم دید این زندگى را براى مردم آشکار نمود. زمان نیز در بعضى از عوالم خود زنده و داراى شعور است. پس وداع با او و مخاطب ساختن او در عالم خودش چه اشکالى دارد مهم این است که وداع کننده باید در اظهار غم و اندوه هنگام وداع راستگو باشد، تا مبادا با دروغ و نفاق - در چنین زمان گرانقدرى - این ماه را به پایان برساند، گرچه چنین صداقتى فقط براى کسانى تحقق پیدا مىکند که با اشتیاق و علاقه نه با نارضایتى و زحمت این ماه را بسر برده باشند.
بطور کلى غم در ماهیت وداع وجود دارد، و فقط کسى غمگین مىشود که به همراه وداع کننده خود علاقمند باشد و چنین کسى نه تنها با او مخالفت نمىکند، بلکه آنچه را که مورد علاقه اوست بجا مىآورد.
بنابراین اگر از آمدن ماه رمضان و روزه و عبادتهاى آن خوشحال باشى و به آن علاقمند بوده و نسبت به انجام اعمالى که در این ماه وارد شده، با توجه و در این جهت جدى و به کرامت، فضل و فایده آن - آنگونه که باید - معتقد باشى، طبیعى است که از جدایى آن غمگین شده و بسر آمدن آن براى تو سخت است. و در چنین صورتى اگر بگویى:
«السلام علیک من قرین جلّ قدره موجودا و افجع فراقه مفقودا،
سلام بر تو که همراهى و وجودت گرانقدر و نبودن و جداییت فاجعه است».
راستگو خواهى بود. و نیز اگر در مناجات با پروردگار خود بگویى: «نحن مودعوه وداع من عز فراقه فغمنا، و اوحش انصرافه عنا فهمنا، ما با او مانند کسى که جدایى از او سخت و رفتن او موجب وحشت است، وداع کرده و غمگین شدیم.» گفتار تو صادقانه خواهد بود. ولى اگر - پناه بر خدا - این ماه براى تو سخت بوده و با سختى روزه و عبادتهاى آن را انجام داده باشى از باقى ماندن آن ناراحت باشى و در پایان ماه با چنین سخنانى با این ماه وداع کنى، ماه رمضان تو را دروغگو خواهد دانست و در جواب تو مىگوید: «از سخنانت خجالت نمىکشى، به همراهى من راضى نبودى و من براى تو سخت بودم، به خیرات و هدایا و تحفههایى که براى تو بود بىاعتنایى مىکردى و با اشتیاق و رغبت به استقبال من نیامدى، با انس و علاقه مرا همراهى نکرده و مشتاق تمام شدن و جداییم بودى و اکنون در قلبت از جدایى من خوشحال ولى با زبانت اظهار غم و اندوه مىنمایى» در این صورت اگر خداوند در جواب مناجات از تو روى گردانده یا بخاطر دروغ گفتن و کوچک دانستن جناب قدسش تو را مجازات نماید، چه حالى خواهى داشت اگر از مقام ماه رمضان نزد خدا و باندازه فضل و نعمتى که براى تو داشته است آگاهى داشته باشى متناسب با نیکیهایى که نسبت به تو انجام داده و رفتار کریمانهاى که با تو داشته با آن برخورد خواهى کرد. و براى این که مقام این ماه براى تو روشن شود، مىتوانى آن را مانند میهمان بزرگوارى که بر تو وارد شده بدانى که با آمدن او سود تو بیشتر شده و مقامت بالاتر رفته است، همانگونه که در روایات آمده است. اگر بدانى که این میهمان باعث نجات تو از جهنم و رسانیدن تو به بالاترین درجات نزدیکى در بهترین مکانهاى صدرنشین بهشت همراه با پیامبران و صدیقین شده، و تو را در مکان صدق همراه پیامبران و رسولان و فرشتگان مقرب خواهد نشاند، چگونه با این میهمان برخورد مىکنى و از همراهى آن لذت مىبرى و چگونه از او مراقبت کرده و خود، خانواده و تمام چیزهایى را که براى تو عزیز است فداى آن مىکنى و چگونه از جدایى آن به وحشت مىافتى در این هنگام با حالتى با آن وداع مىکنى که سرور سجده کنندگان علیه السّلام با آن وداع نمود، و ماه رمضان نیز آنگونه که با او وداع نمود با تو وداع خواهد کرد. و حتى بهتر از وداع تو با تو وداع مىکند و هنگام وداع با تو بالاتر از آنچه که تو اظهار کردى، اظهار مىکند. زیرا همیشه عنایت مقام بالا بهتر و کاملتر از مقام پایین است.
و اگر حال تو در تمام ماه یکسان نبود، یعنى گاهى از وجود ماه رمضان راضى، از همراهى آن خوشحال، با نورهاى آن نورانى، از فیوضات پاک و برکات آن با بهره، آگاه به فواید آن، شکرگزار نعمتهاى آن، بیاد دارنده منتهاى آن، جدّى در مراقبت آن، از توشههاى آن با بهره و با اثرهاى بزرگ آن سعادتمند بوده، و گاهى از این امور غافل یا مخالف با مقتضاى آن باشد، باید در آخرین شب با معذرت خواهى صادقانه و اظهار توبه و پشیمانى برخاسته از دل، نه زبان، او را راضى کنى. زیرا او مهمان بزرگوارى است که کریمترین کریمان او را فرستاده تا خیر او به تو برسد و با کمى سخنان لطیف در هنگام معذرت خواهى، از تو راضى خواهد شد.
مصیبتى را که در طول این ماه بر خود وارد کردهاى مىتوانى با پشیمانى صادقانه و آمادگى کامل جبران کنى و با این عبارت لطیف بگویى: «خدایا با این ماه و کرامت بزرگ که کسى از مقدار آن آگاه نیست ما را بزرگ داشتى ولى ما آن را تباه کردیم. و همانطور که بهتر از همه مىدانى بر خود ستم کردیم. شبها و روزهاى این ماه گذشت.
اکنون عنایتى از عنایات تو نصیبم گشته، از خواب غفلت بیدار شده و مصیبت و جنایت بزرگ خود را فهمیدم. در حالى که اکنون به هلاکت نزدیک شدهام، در پیشگاه تو به بدکارى و تباه کردن این کرامت بزرگ و قرار دادن خود در هلاکت جاوید و افسوس بزرگ، معترف هستم.
اکنون چه کسى مرا از عذابت نجات مىدهد و چه کسى مرا از آثار اعمال بدم که در دل قرار دارد رها خواهد نمود با این بدحالى و در میان هلاکت خود با یادآورى تو فهمیدم که مرا به حال خود و غفلتم رها نکرده و در «توبه» را بر من نبستهاى. بنابراین از رحمتت نومید نمىگردم. زیرا غیر از کافران کسى از بخشش تو نومید نمىگردد. و از رحمتت مأیوس نمىگردم زیرا بجز زیانکاران کسى از رحمت تو مأیوس نمىشود.
پس با رحمتى که بندگان هلاک شدهات را با آن نجات داده، با قبولى که با آن ساحران فرعون را پذیرفته و با اجابتى که فرعون و بدترین دشمنانت، شیطان - که مهلت خواست و به او دادى - را اجابت کردى مرا نیز نجات ده، با قبول خود مرا بپذیر و دعایم را در این شب اجابت کن و آنگاه گناهانم را به چند برابر اعمال خیر مبدّل گردان، نامم را در این ماه مبارک از دفتر سیه روزان جهنم پاک، و در دفتر رستگاران در بهترین جاى بهشت ثبت بفرما، و مرا به دوستان قدیمى و برگزیدگان نزدیک خود ملحق فرما، بحق محمد و آل پاک او - درود تو بر تمامى آنان باد.
خدایا گناهان و کمى حیایم رویم را نزد تو سیاه کرده است. پس با روى نورانى آل محمد - درود تو بر آنان باد - به سویت روى آوردم تا مرا قبول نمایى و پناهم دهى. خدایا این ماه سراى میهمانى تو است و دوست ندارى که میهماندار از میهمان خود پذیرایى نکند، گرچه میهمان از کسانى باشد که پذیرایى نکردن از او، او را نابود نکرده و میهماندار از کسانى باشد که احسان، دارایى او را کم مىکند. و اگر تو مرا از پذیرایى خود محروم نمایى در پناه تو گرسنه مانده و به هلاکت مىرسم، اى کسى که احسانش دارایى او را افزایش مىدهد»
[توبه][5 -] آنگاه توجه داشته باش که با بازگشتى صادقانه ماه را به پایان رسانده و از این پس با اهداف پروردگار و مولایت مخالفت نکنى.
[مناجات با نگهبان روز][6 -] سپس در ساعات پایانى روز آخر، که روز عرضه اعمال ماه است، با نگهبان روزت که از معصومین علیهم السّلام مىباشد با رعایت آداب تواضع و توسل، مناجات نما. و آنگونه بگو که محبت آنان را برانگیخته و باران رحمت و کرامت آنان بر تو ببارد. و با معذرت خواهى اعمالى را که در این ماه انجام دادهاى را به آنان واگذار نما و با درخواستى تضرعآمیز بخواه که با شفاعت و دعایشان اعمالت را اصلاح نموده و با تضرع از خدا بخواهند که با عفو فراوان خود آن را پذیرفته و به چندین برابر، اعمال خیر تبدیل نماید. و اگر امور مذکور را در آخر روز در سجده انجام دهى و این ماه را با حال سجده و گرسنگى به پایان برسانى و با این حال وارد شب عید شوى، امید است به کرامتى از جانب خداوند متعال برسى که بالاتر از آرزویت باشد.