جوابی به گفته های دکتر فیاض و عباسی

فلسفه اسلامی یا حکمت اسلامی... ؟!

در بحث دیشب (شنبه 13/11/91) دکتر عباسی و دکتر فیاض در مورد سینمای انقلاب اسلامی در برنامه ققنوس شبکه 4 (که بحث بیشتر حول مباح علوم انسانی میچرخید ) هر دو بزرگوار تاکید داشتند که فلسفه نسبتی با دین ندارد و ما حکمت اسلامی داریم و نه فلسفه اسلامی و حکمت اسلامی را نشأت گرفته از قرآن و روایات می دانستند.
در اینجا لازم دانستم که به مطلبی در این رابطه بپردازیم :
 
تفاوت حکمت و فلسفه در چیست؟
اگر همین سؤال را به کمک یکی از سایت های جستجوگر در اینترنت جستجو کنید، پاسخ های متفاوت و بعضاً متناقضی را شاهد خواهید بود. اما بعد از ظهور حکمت متعالیه ی صدرالمتألهین دیگر بین این دو واژه در دیدگاه حکمای مسلمان فرقی باقی نمانده است.
 
به عنوان نمونه به توضیحات ذیل از کتاب تاریخ فلسفه ی دکتر نصر توجه کنید:
 
« هنگامی که نوبت به ملاصدرا می رسد ما نه تنها شاهد تلفیق مکاتب فکری اسلامی مختلف بلکه، علاوه بر آن، شاهد تلفیق دیدگاه های پیشین در باب معنا و مفهوم لفظ فلسفه هستیم. او در آغاز کتاب اسفار خویش، پس از ذکر بعضی از تعاریف قبلی و تلخیص آنها، می گوید:
«ان الفلسفة استکمال النفس الانسانیة بمعرفة حقایق الموجودات علی ماهی علیها و الحکم بوجودها تحقیقا بالبراهین لا أخذا بالظن و التقلید بقدر الوسع الانسانی» (فلسفه کمال بخشیدن به نفس آدمی است، به اندازه توانایی آدمی، از طریق معرفت به حقایق موجودات چنانکه هستند و حکم به وجود آنها از روی برهان و نه از سر ظن و تقلید). و در کتاب شواهد الربوبیة نیز می گوید:  انسان (از رهگذر حکمت) به عالمی عقلی مبدل می شود مشابه عالم عینی و به نظام وجود کلی تشبه پیدا می کند.

ملاصدرا در جلد اول اسفار، که به مباحث وجود اختصاص دارد، به تفصیل در باب انواع تعاریف «حکمت» سخن می گوید و علاوه بر معرفت نظری و «مبدل شدن به عالمی معقول که مضاهی و مشابه عالم عینی باشد» بر تصفیه و تهذیب نفس از آلودگی های مادی و به تعبیر فلاسفه اسلامی بر «تجرد نفس» نیز تاکید می کند. ملاصدرا معنای «حکمت» را چنانکه سهروردی تعریف کرده پذیرفته و آنگاه در معنای «فلسفه»، چنان توسعی ایجاد کرده که بتواند بعد اشراقی و کمال نفسانی موجود در معنای اشراقی و عرفانی این کلمه را نیز شامل شود. تلقی ملاصدرا و حکمای معاصر و عموم حکمای بعد از او از فلسفه این بود که فلسفه اعلا درجه علم است که نهایتا منشائی الهی دارد و برخاسته از «مقام و منزلت نبوت» است و «حکماء» کامل ترین انسان هایی هستند که در جایگاهی پس از پیامبران و امامان قرار دارند.

فلسفه بدین معنا که در خصوص ماهیت اشیاء در پی کشف حقیقت است و می خواهد معرفت ذهنی را با کمال نفس آدمی و تهذیب آن توأم سازد، پا به پای سنت فلسفه اسلامی تا روزگار ما استمرار یافته و در وجود شخصیت های برجسته فلسفه اسلامی عصر ما متجلی گشته است. اساتیدی نظیر میرزا احمد آشتیانی، صاحب کتاب نامه رهبران آموزش کتاب تکوین، سیدمحمدکاظم عصار، صاحب تالیفات عدیده و از جمله رساله وحدت وجود، مهدی الهی قمشه ای، صاحب حکمت الهی خاص و عام، و علامه سیدمحمدحسین طباطبائی، صاحب رسالات متعدد به ویژه کتاب اصول فلسفه و روش رئالیسم، جملگی در تعریف فلسفه و نیز در حیات شخصی خود همین راه و رسم را پیموده اند. زندگی و آثار ایشان علاوه بر آنکه گواه عنایت هزار ساله فلاسفه اسلامی بر معنا و مفهوم فلسفه است گواه اهمیت معنای اسلامی فلسفه نیز هست، که به موجب آن فلسفه امری است که ذهن و نفس را متحول می سازد و در نهایت هرگز از تهذیب نفس و آن قداستی که  لازمه معنی حکمت در متون اسلامی است، جدا نیست».
(سایت با صادقین)
 
این بحث بسیار روشن است که حتی شخصی مثل دکتر نصر هم به این مطلب رسیده اند و جای بحث بیش از این را ندارد و اساتید بزرگوار باید به مباحث فلسفه اسلامی رجوعی داشته باشند تا این مطلب روشن را متوجه شوند.
البته مباحث دیگری هم در گفته های این دو استاد بزرگوار دانشگاه بود که جای بررسی و نقد دارد که شاید در نوشته های بعدی به آن بپردازیم.( مثل بحث رجوع به غرب و استفاده اسلامی از دستاوردهای آن  و ...)
 
www.bineshjoo.ir