موانع ظهور چیست؟


حال باید دید چه مسائل و حوادثی سبب غیبت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف و چه موانعی ظهور آن بزرگوار را به تأخیر انداخته است؟

راستی چه اموری مانع ظهور است؟

موانع به اراده الهی مربوط است یا به خواست خود آن بزرگوار یا ویژگیهای جامعۀ بشری مانع نور و ظهور آن پیشوای توحید و عدالت است.

اشخاص و افراد مانع ظهورند یا دولتها و حکومتها؟ احزاب و نهادها یا سازمانها یا مقررات و سیستمها؟ اوضاع فرهنگی داخل یا خارج؟ اوضاع جهانی یا اوضاع منطقه ای؟ کدامیک مانع ظهور است؟
آیا شرایط اقتصادی و عملکردهای ظالمانه پولی و مالی و شرایط تولید و توزیع و مصرف از موانع ظهور محسوب می شود؟ آیا نظامهای آموزشی، پژوهشی، رسانه ای سدّی در برابر قیام توحیدی و عدالت خواهانه مهدوی علیه السلام است؟

موانع روحی و روانی، موانع سیاسی، موانع نظامی، موانع اقتصادی، اجتماعی، موانع فرهنگی، موانع داخلی و خارجی، موانع منطقه ای و جهانی، موانع علمی و صنعتی و خلاصه چه علل و عواملی به غیبت ولیّ خدا و یادگار پیامبران و رهبر برگزیده رسول خدا صلی الله علیه و آله منجر شده است و موانع ظهور آن بزرگوار چیست؟
اگر سیستمها، مانع ظهورند، کدام سیستمهاست؟ اگر اشخاص مانع ظهورند، چه کسانی هستند؟ اگر دولتها مانع ظهورند، کدام دولتها در تأخیر ظهور نقش دارند؟
غیبت او به دلیل قدرت دشمن است؟ یا به دلیل غفلت دوست؟ یا هر دو؟ و یا هیچکدام!
بدون تردید، غیبت امام و عدم حضور و دسترسی آسان شیعیان به آن پیشوای آسمانی نوعی محرومیت است. برنامه خداوند و سیاست الهی محروم سازی بشریت نیست، خواست نخستین و قلبی شخص امام هم نیست.
پارسایان و صالحان و عدالت خواهان جهان از فراق و هجران و دوری امام گرفتار رنج و شکنجه و غم و غصه فراوان اند و هر عید و بامداد عیدها و جمعه ها، ناله های فراق سر می دهند و در دعای ندبه شان آوای انتظار را تکرار می کنند.

راستی مانع ظهور چیست و کیست؟
آیا کفار مانع ظهوراند، یا منافقان؟ یا مسلمانان؟ کدام کفار؟ کدام منافقان و کدام مسلمانان؟ و سهم هر کدام در ایجاد این حادثه تلخ جهانی و محرومیت از نعمت بزرگ آسمانی چیست؟
حادثه غیبت صغری و کبری چرا و چگونه پدید آمد؟
راستی هیچگاه فکر کرده ایم امیرالمؤمنین علیه السلام چگونه خانه نشین شد و از این انزوای علوی چه رنجها که کشیدیم. و چه سرها که بردار رفت و چه اموالی که غارت شد؟ و چه آبروها که بر باد رفت و چه زیانها و خسرانهای علمی و سیاسی و اقتصادی و بهداشتی و درمانی که پدید آمد و سالهای سال بشریت در عطش «عرفان» و « عدالت» خون گریه کرد و هنوز هم گرفتار پیامدهای این حادثۀ غم انگیز تاریخی است.
همه می دانیم، فاجعه های بزرگ تاریخ مولود محرومیت از رهبری الهی و ایجاد فاصله بین مردم و رهبران آسمانی است. «فَقُتِلَ مَن قُتِل وَ سُبِیَ مَن سُبی وَ اُقصِیَ مَن اُقصِی». برخی شهید شدند، برخی به اسارت رفتند و گروهی به تبعید و آواره گردیدند.
نبوت و امامت و قرآن و عترت بزرگ ترین حامی بشریت و سدّ راه صاحبان زر و زور و تزویر است، قرآن نظام فکری و فرهنگ رهایی بخش جامعه بشری و امامت مجری نظام سیاسی و حقوقی و اخلاقی و پاسدار فرهنگ توحیدی است.
مهم ترین وظیفه پیامبر صلی الله علیه و آله و امامان علیهم السلام ، بیان معارف قرآن، آموزش احکام الهی، تربیت جامعه و تزکیه اخلاقی بشریت، برقراری امنیت و عدالت اجتماعی و پاسداری از دین الهی و جان و مال و آبرو و حقوق امت اسلامی است.
قرآن آموزی، ایجاد اخوّت اسلامی، اقامه قسط و عدل و ساختن انسان نمونه الهی و جامعۀ ایده آل اسلامی از آرمانهای بلند امامان و امامت در طول تاریخ است.

مبارزه با پیامبران و امامان و مقابله با اهداف و آرمانهای ایشان از جمله مبارزه با وجود و ظهور امام زمان صلوات الله علیه از سوی سه گروه دنبال می شود:
1. شیاطین نامرئی که کمر به اغوای انسان و سوء استفاده از اولاد و اموال او بسته اند و لجوجانه برای ایجاد انحراف فکری و اخلاقی و رفتاری در فرزندان آدم می کوشند.
2. کفار و مشرکان که با انکار خدا و قیامت و تکذیب پیامبران و امامان علیهم السلام ، راه سعادت خود و دیگران را سدّ می کنند و با محو آثار پیامبران، انکار امامت و امامان و تمسخر و توهین به کتب آسمانی، منافع و مصالح اقتصادی و سیاسی خویش را جستجو می کنند.
تخریب آثار نبوی و تخریب حرمهای مقدس اهل بیت علیهم السلام و مقابله فرهنگی و نظامی با زیارتگاهها و زیارت آستان اولیای الهی و انهدام مساجد و حسینه ها و کشتار پیروان تفکر امامت در پاکستان و سوریه و بحرین و یمن و هر کجای عالم نشان هماهنگی کفر و شرک جهانی و منافقان داخلی و اتحاد فرعون و هامان و قارونهای عصر ما در برابر نظام امامت و آرمانهای مقدس مهدوی است.
3. منافقان جامعۀ اسلامی که به دلیل تردید در وجود خدا و جهان دیگر و بیماریهای عقیدتی و اخلاقی، ابزار دست کفار خارجی قرار می گیرند و از روی ترس و طمع دل در گرو بیگانگان دارند؛ قوانین اسلام و معارف آن را به سود دنیای خویش نمی دانند، اینان هم خواسته و نخواسته و آگاهانه و ناآگاهانه از موانع ظهور حجت الهی و امام عصر(عج) محسوب می شوند.
در بخش هواداران و حامیان و علاقمندان امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف هم، کمبودها، ضعفها، تنبلیها، خامیها، سهل انگاریها، غفلتها و اختلافات بی جا و بی اعتمادیها و بی تدبیریهایی وجود دارد که مورد بهره برداری شیاطین جن و انس قرار می گیرد و سلطۀ دشمنان حق و عدالت را آسان و شناخت حق و باطل را دشوار می سازد.

برای اینکه موانع ظهور را بشناسیم، بهتر است موانع تاریخی مشابه آن را مورد بررسی و توجه قرار دهیم:
راستی موانع بعثت و قیام رسول اعظم صلی الله علیه و آله در دوران غار حرا چه بود؟
چرا امیرالمؤمنین علی علیه السلام در مدت طولانی خانه نشینی و انزوای سیاسی قیام نکرد؟
موانع قیام امام حسن مجتبی علیه السلام دربخشی از زندگی آن بزرگوار چه اموری بود؟
موانع قیام سید الشهداء علیه السلام در ده سال آغاز امامت آن بزرگوار در عصر معاویه چه چیزهایی بود؟
موانع قیام امام باقر و امام صادق علیهما السلام و موانع قیام امام کاظم و حضرت رضا علیهما السلام و دیگر پیشوایان معصوم و اهل بیت علیهم السلام چه شرایط و عواملی بود؟

بدون تردید همۀ این موانع و عوامل را از نگاه سیاسی، اجتماعی در دو بخش مهم می توان دسته بندی کرد:
1. سلطه نیروهای مخالف و دشمن (کفار و منافقان) بر اوضاع و احوال کشورهای اسلامی.
2. عدم آگاهی نیروهای مؤمن و هوادار از ابعاد گوناگون فکری، اخلاقی، اجتماعی، علمی و عملی.
بنابراین هر گامی که در کاهش سلطه اجانب و ستمگران بر بلاد اسلامی و بشریت مظلوم برداشته شود، گامی به سوی ظهور محسوب می شود و هر اقدامی که در رشد فرهنگی، اخلاقی، سیاسی و اقتصادی مسلمین انجام شود، تلاشی مقدس و زمینه ساز دولت پر برکت ولی عصر(عج) است.
درست است که از دیدگاه عرفانی، روزگار غیبت، عصر آزمون و امتحان ملتها و افراد و گروههاست تا هر کسی آنچه در دل دارد، آشکار شود و صلاحیتها و ناشایستگیهای مدّعیان گوناگون در اداره کشورها و جهان در معرض دید همه قرار گیرد.
درست است که امام زمان(عج) با غیبت خویش تابعیّت هیچکدام از نظامهای حاکم بر سرنوشت بشریت را نپذیرفته و هنگام ظهور فراتر از مقررات کشورها حق اقدام و قیام دارد. درست است که جان امام در خطر است و اگر امام ظهور می کرد، مثل بسیاری از انبیاء و اولیای الهی به مقام بلند شهادت می رسید، و شهادت اوج تمنّای اولیا و انبیای الهی است و امام که از شهادت باکی ندارد؛ ولی اولاً هر کشته شدنی «شهادت» نیست، کشته شدن در راه خدا و به دستور خدا و برای تحقق آرمانهای والای الهی شهادت است. قیام کردن و فوری شهید شدن، هدف اصلی و نهایی مردان خدا نیست، توجه به زمان و مکان و شرایط و دستاورد شهادتها و کسب رضای الهی در مرگ و زندگی نقطه اعلای اهداف و آرزوهای اولیاء الله است. و تا فرا رسیدن شرایط مناسب حفظ جان از وظایف تمام انسانها، از جمله وظیفه اولیای الهی است. و قیام و شهادت امام زمان هم مشکل جامعۀ بشری را حل نکرده و نمی کند.
بنابراین راز غیبت را در ورای «خوف قتل» و «افشای داعیه داران اصلاح جهان» و «امتحان دوستان» باید جستجو کرد.

برخی روایات رسیده از اهل بیت علیهم السلام به شباهتهای امام زمان(عج) با پیامبران الهی تصریح دارد و نمونه های غیبت آنان و راز و رمزهای پنهان بودن آن اولیای الهی را یادآوری کرده است. برای نمونه به این حدیث توجه کنیم:
امام باقر علیه السلام فرموده است: «إِنَّ فِی الْقَائِمِ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله شَبَهاً مِنْ خَمْسَةٍ مِنَ الرُّسُلِ یُونُسَ بْنِ مَتَّى وَ یُوسُفَ بْنِ یَعْقُوبَ وَ مُوسَى وَ عِیسَى وَ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله فَأَمَّا شَبَهُهُ مِنْ یُونُسَ بْنِ مَتَّى فَرُجُوعُهُ مِنْ غَیْبَتِهِ وَ هُوَ شَابٌّ بَعْدَ کِبَرِ السِّنِّ وَ أَمَّا شَبَهُهُ مِنْ یُوسُفَ بْنِ یَعْقُوبَ علیه السلام فَالْغَیْبَةُ مِنْ خَاصَّتِهِ وَ عَامَّتِهِ وَ اخْتِفَاؤُهُ مِنْ إِخْوَتِهِ وَ إِشْکَالُ أَمْرِهِ عَلَى أَبِیهِ یَعْقُوبَ علیه السلام مَعَ قُرْبِ الْمَسَافَةِ بَیْنَهُ وَ بَیْنَ أَبِیهِ وَ أَهْلِهِ وَ شِیعَتِهِ وَ أَمَّا شَبَهُهُ مِنْ مُوسَى علیه السلام فَدَوَامُ خَوْفِهِ وَ طُولُ غَیْبَتِهِ وَ خَفَاءُ وِلَادَتِهِ وَ تَعَبُ شِیعَتِهِ مِنْ بَعْدِهِ مِمَّا لَقُوا مِنَ الْأَذَى وَ الْهَوَانِ إِلَى أَنْ أَذِنَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِی ظُهُورِهِ وَ نَصْرِهِ وَ أَیَّدَهُ عَلَى عَدُوِّهِ وَ أَمَّا شَبَهُهُ مِنْ عِیسَى علیه السلام فَاخْتِلَافُ مَنِ اخْتَلَفَ فِیهِ حَتَّى قَالَتْ طَائِفَةٌ مِنْهُمْ مَا وُلِدَ وَ قَالَتْ طَائِفَةٌ مَاتَ وَ قَالَتْ طَائِفَةٌ قُتِلَ وَ صُلِبَ وَ أَمَّا شَبَهُهُ مِنْ جَدِّهِ الْمُصْطَفَى صلی الله علیه و آله فَخُرُوجُهُ بِالسَّیْفِ وَ قَتْلُهُ أَعْدَاءَ اللَّهِ وَ أَعْدَاءَ رَسُولِهِ صلی الله علیه و آله وَ الْجَبَّارِینَ وَ الطَّوَاغِیتَ وَ أَنَّهُ یُنْصَرُ بِالسَّیْفِ وَ الرُّعْبِ؛1 در قائم از خاندان محمد صلی الله علیه و آله شباهتی به پنج پیغمبر وجود دارد؛ یونس بن متی و یوسف بن یعقوب و موسی و عیسی و محمد صلی الله علیه و آله ؛ امام شباهتش به یونس بن متی آن است که پس از غیبت طولانی در هیئت جوانی بازگشت؛ شباهتش به یوسف آن است که از خاص و عام مردم پنهان شد و جریان او از برادران هم مخفی ماند و پدرش هم از جای او خبر نداشت، با آنکه بین او و برادران و پدر و پیروانش فاصله ای اندک بود؛ شباهتش به موسی علیه السلام از جهت ترس دائمی از دشمنان، طولانی شدن غیبت و پنهان بودن تولد و آزار و تحقیر پیروان او تا مدتهای طولانی است تا آنکه خداوند به او اجازه ظهور داد و او را بر دشمنان یاری کرد؛ شباهتش به عیسی علیه السلام در این است که درباره او بسیار اختلاف کردند، گروهی ولادتش را انکار کردند، برخی گفتند مرده و از دنیا رفته است و عده ای گفتند کشته شده و بر صلیب کشیده شده است؛ امّا شباهت آن بزرگوار به جدش محمد مصطفی صلی الله علیه و آله در این است که قیام مسلحانه (قیام به شمشیر) می کند و دشمنان خدا و رسول خدا صلی الله علیه و آله و جباران و طاغوتها را نابود می سازد و خداوند او را با قدرت نظامی و رعب در دل دشمن یاری می کند.»
پیامبران برای هدایت و نجات بشریت اعزام شده اند و کشتی نوح برای نجات انسانها در برابر طوفانها به دستور خداوند و مهندسی پیامبرانی چون شیخ الانبیاء ساخته شده است، امّا بهره گیری از کشتی و نشستن در سفینه رهایی به عملکرد خود فرزندان آدم و حوا مرتبط است و مشروط به اطاعت از رهبر آسمانی است، پسر نوح هم بدون اطاعت از پدر غرق می شود.
اگر پیامبرانی همچون رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و ابراهیم خلیل و حضرت موسی و مسیح علیهم السلام هم در میان جامعه باشند، ولی از رهبریهای ایشان استفاده نشود، گوشه نشین خواهند بود و ظهور و رؤیت ایشان حاکمیت توحید و عدالت را در پی نخواهد داشت و درد بشریت را درمان نخواهد کرد. مهم آن است که اقتدار کفر و شرک جهانی شکسته شود و فرهنگ قرآنی و نظام حقوقی و اخلاقی اسلام در جهان شناخته شود و بشریت تشنۀ اسلام ناب محمدی گردد.
آب جو تشنگی آور بدست تا بجوشد آبت از بالا و پست
پی نوشت:
1) کمال الدین و تمام النعمۀ، شیخ صدوق، انتشارات اسلامیه، تهران، 1395ق، ج1، ص327.
منبع: ماهنامه اطلاع رسانی، پژوهشی، آموزشی مبلغان شماره154.

www.bineshjoo.ir