در باب اصالت و تشکیک وجود

وهم و ازاحه

وهم و ازاحة
 
 
گاهی در مساله اصالت و تشکیک وجود گمان میشود منظور از وجود، همان معنای مصدری است که در یک قضیه هلیه بسیطه به صورت مشتق بر ذوات حمل می شود؛
مبتنی بر این توهم، مستشکل می گوید موجود بودن در خارج (معنای مصدری) چگونه میتواند در خارج موجود (مشتق از همان معنای مصدری) باشد؟
همچنین در مساله تشکیک، موجود بودن در خارج، معنایی نیست که بتواند مشکک واقع شود، موجود بودن و نبودن دو معنای نقیض هم و صفر و یکی هستند و تشکیک درین قبیل معانی معقول نیست، نظیر دو مفهوم داخل و خارج. لکن صحیح آن است که وجود مورد بحث، به معنی موجود بودن (معنای مصدری که با لحاظ متعلق بیرونیش به صورت مشتق - موجود- استعمال می شود) نیست.
 
شاید این اشتباه از برهانی که در ابتدای بحث اصالت وجود آورده اند وارد اذهان شده باشد؛
در برخورد با هر موجود خارجی، ذهن ما دو مفهوم ماهیت(مثلا انسان) و وجود را انتزاع میکند و از پی آن اثبات می کنند که وجود اصیل است، گویی که همین وجود مصدری - که به صورت مشتق بر ماهیت حمل شده است - اصیل است در حالی که معنی نمی دهد بگوییم موجود بودن در خارج موجود است در خارج! مثل اینکه به همین نحو بگوییم سفیدی سفید است!
 
پس وجود به چه معنا اصیل و مشکک است؟
تصریحات متعددی از بزرگان فلسفه من جمله صدرالمتالهین رضوان الله تعالی علیه و حاجی سبزواری رحمةالله علیه داریم به اینکه وجود مورد بحث،
به ذهن نمی آید و قابل تصور نیست لذا انتزاع ذهنی ما که وجود محمولیست - و از آن به وجود عام تعبیر میکنند - اصیل نیست بلکه واقعیت خارجی، وجود محل بحث است و گاهی احتمال داده می شود اعتباری بودن وجود هم که نظریه شیخ اشراق است ناظر به همین وجود عام باشد.
 
در واقع نظریه اصالت وجود دو شق دارد، یک شق آن سلبی و شق دیگر ایجابی است. وقتی که می گوییم ماهیت موجود نیست، شق سلبی اصالت وجود است ولی وقتی میگوییم وجود موجود است - که شق ایجابی آن است - لفظ "وجود" اشاره دارد به همان واقعیت خارجی به عبارت دیگر " آن واقعیت خارجی، در خارج هست (موجود است)". البته  این قضیه توتولوژی نیست زیرا شیء خارجی می تواند معدوم باشد و حتی هیچ شیئی موجود نباشد و عدم اندر عدم بشود.
 
فایده این شق از اصالت وجود که قضیه ای وجدانیست، اگر قایل به وحدت وجود باشیم نفی سفسطه و در مقابل این نظر است که هیچ چیز موجود نیست و اگر قایل به کثرت وجود باشیم اثبات یک وجود خاص است لکن در بحث اصالت وجود نقشی ندارد. اینکه ما می دانیم در خارج اموری خارجی و واقعی موجودند مطلبی صحیح و وجدانی است ولی دستاورد نظریه اصالت وجود ملاصدرا این نیست؛ به عبارت دیگر هنر ملاصدرا درین مقام، آراستن واقعیت خارجی به زیور وجود نیست بلکه پیراستن آن است از لوث ماهیت.
 
حال، آن واقعیت خارجی که وجدانا میابیم که موجود است و نام آن را وجود گذاشته ایم، نسبت به وجودهای مشابه خود - یا یک مرتبه اش نسبت به سایر مراتبش - دارای تشکیک و تقدم و تاخر و شدت و ضعف است و بدین تقریر مشکل تشکیک هم ازین حیث حل می شود.
www.bineshjoo.ir