زینغذاها اندکاندکبازبـُر کینغذایخر بُوَد نی قوتحُر
تاغذایاصل را قابل شوی لقمههای نـور را آکل شـوی
لبفروبندازطعاموازشراب سویخوانآسمانیکـنشتاب
بهر لقمه گشت لقمانیگـرو وقتلقماناست، ایلقـمهبرو
ما میخواهیم با محبوب حقیقی خود دلدادگی کنیم ولی این لقمهها ما را از او غافل میکنند، و در این حالت است که احساس غربت از محبوب در ما میمیرد و اشک ما – که علامت دوری همراه با شوق است- خشک میشود.
تو چه دانی قدرآب دیدگان عاشـقنـانـیچـــونادیدگان
گرتواینانبان زنانخالیکنی پُر زگوهرهای اِجْلالی کنی
پس اگر انسان طالب گوهرهای جلال حضرت حق است، باید انبان شکم را کمی از نان خالی کند.
تا تو تاریک وملول و تیرهای دانکهبـادیــولعینهمشیرهای
این عدم نشاط در دینداری، ریشه در شکم پُر دارد که منشأ وسوسة شیطان میگردد.
طفلِجانازشیرِشیطانبازکن بعد از آنَشْ با مَلَک اَنْباز کن