ستمهای تاریخی علیه زنبرداشتها و تفکرات غلط بشری نسبت به جنس زن و نادیدهگرفتن طبیعت او در ابعاد جسمی و روحی باعث شد به ظرایف و لطایف روحی و جسمی زنان توجه نشود، بهنحوی که جایگاه زن آنگونه که باید قدر دانسته نشد. متأسفانه نگاه به زن بیشتر یک نگاه استثماری و بهعنوان ابزاری برای اشباع غرایز بوده است که این مسأله ریشهی تاریخی بسیاری از ظلمها نسبت به زنان است و بسیاری از بیعدالتیها در ارتباطات خانوادگی را باعث شده است. در معارضهی بین ضعیف و قوی جنس زن نسبت به مرد ضعیفتر بوده که این مسأله باعث برخوردهای وحشیانهای در طول تاریخ نسبت به او شده است.
رهبر معظم انقلاب در پیام خود از عبارت «زن نه شرقی نه غربی» استفاده کردند که این بحث هم مربوط به ستمهای تاریخی شرق و غرب علیه زن میشود. متأسفانه در شرق نمونههایی از تبعیض نسبت به زن به چشم میخورد. بعضی از زنان شرقی از تحصیل عقب میماندند و در بسیاری از موارد به ازدواجهای اجباری واداشته میشدند، خواست آنها مورد توجه قرار نمیگرفت و برخی از زنان در تعدد زوجات رها میشدند. در نگاه شرقی زنها در حاشیه قرار میگرفتند و به تأثیر و حضور اجتماعی آنها کمتر توجه میشد که تمام اینها ناشی از عادات جاهلی آن جوامع در برخورد با زنان بوده است.
گناه کبیرهی تمدن غرب در مورد خانواده «تحقیر کردن ازدواج» در جوامع بوده است. اقدامی که تعادل عاطفی جامعه را مختل کرد و زندگی رقتباری را بر زنان تحمیل نمود و باعث شد زن به حد اعلای رشد عاطفی خود نرسد. اتفاقی که به رواج بیعاطفگی در جامعهی زنان انجامید.
این عقبماندگی فکری و فرهنگی به صورت تحمیلی در تاریخ نسبت به زن وجود داشته که نمونههای بسیاری از آن در غرب هم دیده میشود. در غرب وقتی که با ادبیات غربی به زن مینگریم، مرد نقش ذینفع را دارد و زن طرف مورد انتفاع است که بزرگترین حقکشی در رابطه با زن همین حالت است. این نگرش ظالمانه را هم در عرصهی هنر و هم در عرصهی ادبیات در غرب مشاهده میکنیم.
آزادی زنان برای التذاذ مردانبعضی از کشورها در تمام تاریخ خود یک برخورد افراطی و تفریطی نسبت به زن داشتهاند؛ بهعنوان نمونه بسیاری از کشورهایی که امروز داعیهدار دفاع از حقوق زنان هستند تا چندین سال پیش حق رأی و مالکیت را برای زن قائل نبودند اما بعد از مدتی به صورت شتابزده و غلط درصدد جبران حقوق تضییعشدهی زنان برآمدند. پیشتر به انسانیت زن در جامعه توجه نمیشد و اکنون نیز زنانگی زن زیرپا گذاشته میشود تا او حضوری مردانه در جامعه داشته باشد. این برخورد ذلیلانهی غرب و شرق در گذشته و حال نسبت به زن با تمام ادعاهایی که آنها نسبت به حقوق زنان داشتهاند در تضاد است و آنها باید پاسخگوی این ظلمها باشند.
ستم تاریخی غربی و شرقی نسبت به زن علیرغم همهی تبلیغات موجود تداوم یافته است. در این میان بزرگترین ستم غرب در دورهی جدید نسبت به زن نگاه لذتجویانه به او بود. آن ستم تاریخی که حضرت آقا اشاره میکنند همین نگاه ابزاری به زن برای التذاذ مردان است. این ظلم و تحقیر متأسفانه تمامش به نام آزادی بر زن تحمیل شده است. این آزادی زن برای رشد زنانگی او نبود بلکه برای انتفاع و التذاذ مردان بود. در غرب همیشه باید زن برای مرد چشمنواز باشد، حتی در عرصهها و جلسات رسمی سیاسی و اجتماعی. این وسیلهی التذاذ و شهوترانی که ما در همهی جنبههای غرب میبینیم یک اهانت و خیانت بزرگ به زنان است. در واقع جلوهگری و تبرج زن در مقابل مردان او را در حد یک وسیلهی التذاذ تنزل داد و این مسأله با تحمیل فرهنگ برهنگی در غرب به بقیهی جوامع هم سرایت کرد.
این خیانت به زن که ناشی از سیاستهای غرب بود موجبات ابتلاء به همجنسگرایی و سوء استفادههای مختلف جنسی از زنان را تا مرز بردگی جنسی فراهم کرد که اکنون یکی از وحشتناکترین وقایع جهان امروز است. ارتباط راحت زن و مرد بزرگترین ضربهای بود که غرب به زن زد و این را در کل جهان جاری و ساری کرد و این نوع نگاه به زن عامل تنزل خانواده و بیحرمتی به زن شد.
گناه کبیره تمدن غربسوء استفادههای اقتصادی گستردهی غرب از زن بخش دیگری از ستم مدرن آنها نسبت به او است. زن بهنوعی قربانی تمدن صنعتی غرب محسوب میشود. نیاز به کارگر ارزان باعث شد غربیها حق مالکیت را برای زن قائل شوند. ارزش زن به آرایش، مد و تفاخرات زنانهاش شد و اینها همگی جذب منافع مادی را برای شرکتهای غربی بهدنبال داشت.
ضربهی دیگری که این ستم مدرن نسبت به زن وارد کرد ضربه به خانواده است. زن دیگر آن امنیت اخلاقی و جنسی گذشته را ندارد. چنانچه به اعتراف آمارهای مستند خود این کشورها شکایت زنان از شوهران در خانوادههای امریکایی و اروپایی رواج دارد که این مسأله هم از دیگر جلوههای ستم مدرن است. آزادی بیقید و شرط معاشرت زن و مرد عامل متلاشی شدن خانواده در غرب شد و متأسفانه با تزریق این فرهنگ به دیگر جوامع بنیان خانواده در دنیا متزلزل شده است.
گناه کبیرهی تمدن غرب در مورد خانواده «تحقیر کردن ازدواج» در جوامع بوده است. اقدامی که تعادل عاطفی جامعه را مختل کرد و زندگی رقتباری را بر زنان تحمیل نمود و باعث شد زن به حد اعلای رشد عاطفی خود نرسد. اتفاقی که به رواج بیعاطفگی در جامعهی زنان انجامید. این مسأله بهحدی بود که یک پدیدهی جدید دیگر در این دوره به نام زنان شکنجهگر در زندان گوانتانامو ظهور کرد که صحنههای بسیار تکان دهندهای را ایجاد کرد.
حضور اجتماعی زن حضوری مردانه نیست، بلکه حضوری با ویژگیهای زنانه است. زن انسان است بهعنوان یک زن نه بهعنوان یک مرد. تکریم اصلی شخصیت زن به رشد علمی، فکری و اجتماعی او است.
پدیدهی «همزیستی دو نفره» به جای «انس خانوادگی» در غرب موجب ارتباطات تصنعی اعضای خانواده و تنهایی و ولگردی اعضای جامعه شد که همگی حاصل متلاشی شدن خانواده بود. نادیدهگرفتن نقش مادری زن در خانواده هم از دیگر خیانتهای مخرب غرب بر شخصیت زن بود. متلاشی شدن خانواده در غرب، در آینده به عامل فرو ریختن تمدن غرب تبدیل خواهد شد، چراکه رشد زن در هر جامعهای تمدنساز خواهد بود و سقوط او تمدنسوز.
در غرب یک سری شاخصهایی برای رشد اجتماعی زن وجود دارد که اصلاً مورد قبول دیدگاه اسلامی نیست. مثل اینکه در تمام مشاغل نسبت زن و مرد باید یکسان باشد، اما خیلی از مشاغل از دید اسلامی مناسب زنان نیست و با آن ظرافت و لطافت زن سازگار نمیباشد. مثلاً آنها تنوع شغلی زنان و تعداد زنان شاغل را معیاری برای رشد و تعالی زن در جامعه میدانند و با همین معیار، جامعهی ایران را با دیگر جوامع میسنجند. در صورتی که اسلام این شاخصها را شاخص مناسبی برای حضور اجتماعی زن نمیداند.
سه دیدگاه علیه زنانطرحهای ضد زن، چه قدیمی و چه جدید تفاوت ماهیتی باهم ندارند، نگاه انحرافی و غیر انسانی مبنای همهی آنها است و تنها مدلهای آن تغییر میکند. البته این طرحها تنها مخصوص غرب نبوده و همیشه یک نگاه منفی در طول تاریخ نسبت به زنان وجود داشته است. در حالی که اعتقاد ما در مورد حضرت زهرا
سلاماللهعلیها این است که ایشان به قلهای از کمال رسیدند که به غیر از پیامبر اکرم
صلیاللهعلیهوآلهوسلم هیچ پیامبری به آن قله نرسید و به غیر از حضرت علی
علیهالسلام هیچ امامی به آن قله نرسیده است. حضرت زهرا
سلاماللهعلیها بهعنوان یک زن در عالیترین قلهی انسانیت قرار گرفته و این موضوع خط بطلانی است به تمام کجفهمیهایی نسبت به زن در قالب خرافات، اسرائیلیات و ... شکل گرفته است و بعضاً در فرهنگ اسلامی هم نفوذ کرده است.
برنامههای ضد زنان متکی بر سه نگاه است. نخست نگاه استضعافگرایانه نسبت به زن که زن را جنس دوم تلقی میکند. جنسی که نمیتواند به قلههای کمال برسد. نگاه دوم، نگاه ابزاری و استثمارگرایانه به اوست و نگاه سوم نگاه شیطانانگاره نسبت به اوست. متأسفانه این نگاه سوم از آموزههای جعلی یهود منتشر شده که زن در آن ابزار شیطان برای اغوای انسانها است. در این نگاه از زن دوری میکنند و سعی میکنند زنان را دربند بکشند، زیرا آنها را شیاطینی میدانند که برای اغوا و به زمین زدن انسانها به وجود آمدهاند و از همین تفکرات ضربالمثلهایی هم ساختهاند که مثلاً هیچ واقعهی منفی تاریخی نیست که در پشت پردهی آن زنی نباشد.
زن مسلمان ایرانیدر پیام رهبر معظم انقلاب صحبت از زن ایرانی بهعنوان معلم ثانی میشود و این به معنای آن است که زنان ایرانی هویت زن مسلمان را زنده کردهاند. ایشان معتقدند با ظهور اسلام جاهلیت عرب شکسته شد و امروز نیز، زنان مسلمان ایرانی موجبات غلبهی خورشید معرفت بر جاهلیت حاکم بر جهان را فراهم خواهند کرد. حرکت زنان ایرانی معنای واقعی تکریم زن را نشان خواهد داد و توجه همزمان به بُعد خانوادگی و اجتماعی او، زن را به بالاترین درجهی رشد میرساند. در نگاه اسلام هویت زن یک چشمهی جوشان عاطفه و صبر برای تربیت انسان است. حرکت زنان به سمت آرمانگرایی از دید واقعبینانه و جامع و کامل اسلام نشئت گرفته است.
ستم تاریخی غربی و شرقی نسبت به زن علیرغم همهی تبلیغات موجود تداوم یافته است. در این میان بزرگترین ستم غرب در دورهی جدید نسبت به زن نگاه لذتجویانه به او بود. آن ستم تاریخی همین نگاه ابزاری به زن برای التذاذ مردان است.
رهبر انقلاب اسلامی زنان را پیشگامان حرکت معنوی انسان میدانند و تفکر اسلامی ما هم تفاوتی بین زن و مرد در هیچیک از ارزشهای انسانی قائل نیست. زن و مرد در حضور اجتماعی، کسب فضائل بشری، عروج و همچنین سقوط انسانی، جذبههای الهی و تکاملی انسان، پیمودن مراحل معنوی و مادی و همچنین در انجام وظایف دینی در نگاه اسلامی یکسان هستند. در تفکر اسلامی تفاوت طبیعی زن و مرد لحاظ شده و ارزش زن در زن کامل بودن است نه برگردانی از مرد بودن؛ چراکه از دیگر جلوههای ستم مدرن علیه زنان این است که آنها باید مرد شوند تا انسان محسوب شوند. زنان ایرانی اهل عبادت، سیاست و خانهداری بوده و اینها همگی عناصر شخصیت یک زن کامل را در تفکر اسلامی تشکیل میدهد.
«زنِ نه شرقی نه غربی» یعنی اینکه زن وارد اجتماع میشود و در عین حالی که خانواده را حفظ میکند، حوزهی فردی خود را از دست نمیدهد. مظلومیتی که زن در خانواده و اجتماع شرق و غرب از گذشته تاکنون داشته در این نگاه باید کنار گذاشته شود. حضور اجتماعی زن حضوری مردانه نیست، بلکه حضوری با ویژگیهای زنانه است. زن انسان است بهعنوان یک زن نه بهعنوان یک مرد. در نگاه شرقی به جایگاه تأثیرگذار زن توجه لازم نمیشود و در الگوی غربی هم استفادهی انحرافی از حضور زن در اجتماع باعث میشود آن استفادهای که متناسب با شرایط طبیعی زن است محقق نشود. تکریم اصلی شخصیت زن به رشد علمی، فکری و اجتماعی او است.
در حرکت زنان مسلمان ایرانی، هر سه نگاه علیه زن مورد هجمه قرار گرفته است. یعنی نهتنها زن ابزار شیطان نیست، بلکه ابزار ترقی انسانها است. زن راه پیشگامان ترقی و پیشگامان معنویت محسوب میشود و نه پیشگامان شیاطین. همچنین در این نگاه دیگر دیدی ابزاری به زن وجود ندارد، بلکه یک دید غایی نسبت به او وجود دارد و نگاه اول هم که زن را موجود ردیف دوم حساب میکند در دید زن مسلمان ایرانی نفی میشود چراکه زن و مرد در این نگاه از لحاظ سیر انسانی یکسان محسوب میشوند.