صلوات و سلام خدا و رسول خدا بر ارواح طیبه شهیدان خصوصاً شهداى عزیز حوزهها و روحانیت . درود بر حاملان امانت وحى و رسالت پاسداران شهیدى که ارکان عظمت و افتخار انقلاب اسلامى را بر دوش تعهد سرخ و خونین خویش حمل نمودهاند
. سلام بر حماسه سازان همیشه جاوید روحانیت که رساله علمیه و عملیه خود را بدم شهادت و مرکب خون نوشتهاند و بر منبر هدایت و وعظ و خطابه ناس از شمع حیاتشان گوهر شب چراغ ساختهاند
.افتخار و آفرین بر شهداى حوزه و روحانیت که در هنگامه نبرد رشته تعلقات درس و بحث و مدرسه را بریدند و عقال تمنیات دنیا را از پاى حقیقت علم بر گرفتند و سبک بالان به میهمانى عرشیان رفتند و در مجمع ملکوتیان شعر حضور سرودهاند
.سلام بر آنان که تا کشف حقیقت تفقه به پیش تاختند و براى قوم و ملت خود منذران صادقى شدند که بند بند حدیث صداقتشان را قطرات خون و قطعات پاره پاره پیکرشان گواهى کرده است و حقا از روحانیت راستین اسلام و تشیع جز این انتظارى نمىرود که در دعوت به حق و راه خونین مبارزه مردم خود اولین قربانیها را بدهد. و مهر ختام دفترش شهادت باشد
.آنان که حلقه ذکر عارفان و دعاى سحر مناجاتیان حوزهها و روحانیت را درک کردهاند در خلسه حضورشان آرزوئى جز شهادت ندیدهاند و آنان از عطایاى حضرت حق در میهمانى خلوص و تقرب جز عطیه شهادت نخواستهاند. البته همه مشتاقان و طالبان هم به مراد شهادت نرسیدهاند . یکى چون من عمرى در ظلمات حصارها و حجابها مانده است. و در خانه عمل و زندگى جز ورق و کتاب منیت نمىیابد و دیگرى در اول شب یلداى زندگى سینه سیاه هوسها را دریده است و با سپیدى سحر عشق عقد وصال و شهادت بسته است و حال من غافل که هنوز از کتم عدمها به وجود نیامدهام چگونه از وصف قافله سالاران وجود وصفى کنم، من و امثال من از این قافله فقط بانگ جرسى مىشنویم.
بگذارم و بگذرم تردیدى نیست که حوزه هاى علمیه و علماى متعهد در طول تاریخ اسلام و تشیع مهمترین پایگاه محکم اسلام در برابر حملات و انحرافات و کجرویها بودهاند. علماى بزرگ اسلام در همه عمر خود تلاش نمودهاند تا مسائل حلال و حرام الهى را بدون دخل و تصرف ترویج نمایند. اگر فقهاء عزیز نبودند معلوم نبود امروز چه علومى به عنوان علوم قرآن و اسلام و اهل بیت علیهم السلام به خورد تودهها داده بودند. جمع آورى و نگهدارى علوم قرآن و اسلام و آثار و احادیث پیامبر بزرگوار و سنت و سیره معصومین علیهم السلام و ثبت و تبویب و تنقیح آنان در شرایطى که امکانات بسیار کم بوده است و سلاطین و ستمگران در محو آثار رسالت همه امکانات خود را به کار میگرفتند کار آسانى نبوده است که بحمدالله امروز نتیجه آن زحمات را در آثار و کتب با برکتی همچون کتب اربعه و کتابهاى دیگر متقدمین و متأخرین از فقه و فلسفه، ریاضیات و نجوم و اصول و کلام و حدیث و رجال، تفسیر و ادب و عرفان و لغت و تمامى رشتههاى متنوع علوم مشاهده مىکنیم. اگر ما نام این همه زحمت و مرارت را جهاد فى سبیل الله نگذاریم چه باید بگذاریم.
در بعد خدمات علمى حوزه هاى علمیه سخن بسیار است که ذکر آن در این مختصر نمىگنجد. بحمدالله حوزهها از نظر منابع و شیوه هاى بحث و اجتهاد غنى و داراى ابتکار است. تصور نمىکنم براى بررسى عمیق همه جانبه علوم اسلامى طریقهاى مناسبتر از شیوه علماء سلف یافت شود. تاریخ بیش از هزار ساله تحقیق و تتبع علماى راستین اسلام گواه بر این ادعاى ما در راه بارور ساختن نهال مقدس اسلام است. صدها سال است که روحانیت اسلام تکیه گاه محرومان بوده است. همیشه مستضعفان از کوثر زلال معرفت فقهاى بزرگوار سیراب شدهاند. از مجاهدات علمى و فرهنگى آنان که به حق از جهاتى افضل از دماء شهیدان است که بگذریم آنان در هر عصرى از اعصار براى دفاع از مقدسات دینى و میهنى خود مرارتها و تلخىهائى متحمل شدهاند و همراه با تحمل اسارتها و تبعیدها زندانها و اذیت و آزارها و زخم زبانها، شهدا گرانقدری را به پیشگاه مقدس حق تقدیم نموده اند
.شهدا روحانیت منحصر به شهدا مبارز و جنگ در ایران نیستند. یقیناً رقم شهدا گمنام حوزهها و روحانیت که در مسیر نشر معارف و احکام الهى بدست مزدوران و نامردمان غریبانه جان باختهاند زیاد است. در هر نهضت و انقلاب الهى و مردمى علماء اسلام اولین کسانى بودهاند که بر تارک جبینشان خون و شهادت نقش بسته است. کدام انقلاب مردمى اسلامى را سراغ کنیم که در آن حوزه و روحانیت پیشکسوت شهادت نبودهاند و بر بالاى دار نرفتهاند و اجساد مطهرشان بر سنگ فرشهای حوادث خونین به شهادت نایستاده است. در پانزده خرداد و در حوادث قبل و بعد از پیروزى، شهدا اولین از کدام قشر بودهاند.
خدا را سپاس مىگزاریم که از دیوارهاى فیضیه گرفته تا سلولهای مخوف و انفرادى رژیم شاه و از کوچه و خیابان تا مسجد و محراب امامت جمعه و جماعات و از دفاتر کار و محل خدمت تا خطوط مقدم جبههها و میادین مین خون پاک شهداى حوزه و روحانیت افق فقاهت را گلگون کرده است و در پایان افتخارآمیز جنگ تحمیلى نیز رقم شهدا و جانبازان و مفقودین حوزهها نسبت به قشرهاى دیگر زیادتر است. بیش از دو هزار و پانصد نفر از طلاب علوم دینیه در سراسر ایران در جنگ تحمیلى شهید شدهاند و این رقم نشان مىدهد که روحانیت براى دفاع از اسلام و کشور اسلامى ایران تا چه حد مهیا بوده است، امروز نیز همچون گذشته شکارچیان استعمار در سرتاسر جهان از مصر و پاکستان و افغانستان و لبنان و عراق و حجاز و ایران و اراضى اشغالى به سراغ شیر دلان روحانیت مخالف شرق و غرب و متکى به اصول اسلام ناب محمدى (ص) رفتهاند و از این پس نیز جهان اسلام هر از چند گاه شاهد انفجار خشم جهان خواران علیه یک روحانى پاک باخته است
. علماى اصیل اسلام هرگز زیر بار سرمایه داران و پول پرستان خوانین نرفتهاند و همواره این شرافت را براى خود حفظ کردهاند و این ظلم فاحشى است که کسى بگوید دست روحانیت اصیل طرفدار اسلام ناب محمدى با سرمایه داران در یک کاسه است و خداوند کسانى را که اینگونه تبلیغ کرده و یا چنین فکر مىکنند نمیبخشد.روحانیت متعهد به خون سرمایه داران زالو صفت تشنه است و هرگز با آنان سر آشتى نداشته و نخواهد داشت.
آنها با زهد و تقوى و ریاضت درس خواندهاند و پس از کسب مقامات علمى و معنوى نیز به همان شیوه زاهدانه و با فقر و تهیدستى و عدم تعلق به تجملات دنیا زندگى کردهاند و هرگز زیر بار منت و ذلت نرفتهاند . دقت و مطالعه در زندگى علماى سلف حکایت از فقر و نهایتاً روح پرفتوت آنان براى کسب معارف مىکند که چگونه در پرتو نور شمع و شعاع قمر تحصیل کردهاند و با قناعت و بزرگوارى زیستند . و در ترویج روحانیت و فقاهت نه زور سرنیزه بوده است نه سرمایه پول پرستان و ثروتمندان
. بلکه هنر و صداقت و تعهد خود آنان بوده است که مردم آنان را برگزیدهاند
. مخالفت روحانیون با بعضى از مظاهر تمدن در گذشته صرفاً به جهت ترس از نفوذ اجانب بوده است. احساس خطر از گسترش فرهنگ اجنبى خصوصاً فرهنگ مبتذل غرب موجب شده بود که آنان با اختراعات و پدیدهها برخورد احتیاطآمیز کنند
. علماى راستین از بس که دروغ و فریب از جهان خواران دیده بودند، به هیچ چیز اطمینان نمىکردند و ابزارى از قبیل رادیو و تلویزیون در نزدشان مقدمه ورود استعمار بود. لذا گاهى حکم به منع استفاده از آنها را مىدادند. آیا رادیو و تلویزیون در کشورهائى چون ایران وسائلی نبودند تا فرهنگ غرب را به ارمغان آورند. و آیا رژیم گذشته از رادیو و تلویزیون براى بى اعتبار کردن عقاید مذهبى و نادیده گرفتن آداب و رسوم ملى استفاده نمینمودند؟
به هر حال خصوصیات بزرگى چون قناعت و شجاعت و صبر و زهد و طلب علم و عدم وابستگى به قدرتها و مهمتر از همه احساس مسئولیت در برابر تودهها روحانیت را زنده و پایدار و محبوب ساخته است و چه عزتى بالاتر از این که روحانیت با کمى امکانات تفکر اسلام ناب را بر سرزمین افکار و اندیشه مسلمانان جارى ساخته است و نهال مقدس فقاهت در گلستان حیات و معنویت هزاران محقق به شکوفه نشسته است. به راستی اگر کسى فکر کند که استعمار روحانیت را با این همه مجد و عظمت و نفوذ، تعقیب نکرده و نمىکند، ساده اندیشى نیست؟
قسمتی از پیام امام به روحانیون، مراجع، مدرسین، طلاب و ائمه جمعه و جماعات در تاریخ 3 اسفند 1367/ 15 رجب 1409