مـجله دیـــــنی فرهــنگی بیــــــنشجو
انتظار به معنای آماده شدن است، تلاش در راه ایجاد جامعه مهدوی... ادامه »
  • Who is Mahdi?
    Mahdi is a revered figure among Shia Muslims, believed to be one of the divine prophet Mohammad's last descendants and a descendant of the murdered Imam Hussain (Who has been murdered thirsty, shed on the ground, and trampled with hatred).
  • اندیشه‌ مهدویت منحصر به شیعیان و یا مسلمانان نیست؛ بلکه همه یا اغلب ادیان و مذاهب موجود در جهان، به گونه‌ای به “موعود” باور دارند.
  • در این زمینه یکی از روانشناسان به نام «آدلر» اظهار می‌دارد: به طور کلی در چهار تا پنج سالگی شخصیت، منش، رفتار و سبک خاص زندگی هر فرد مشخص می‌شود و این روال تقریباً تا آخر عمر ادامه می‌یابد.
حوزه
نقد و نظر:

بررسی نقادانه سیر حوزه های علمیه

آموزش روایات از زمان ائمه ی معصومین(ع) شروع شده است و کم کم بسط یافته و به زمان ما رسیده است.
پیش از دوران تجدد، علم مخصوص عده ای خاص بود. یعنی از هر جامعه ای عده ای علاقمند قسمتی از عمر خود را صرف علم آموزی می کردند و بعد به عنوان عالم در بین مردم زندگی می کردند و سوالات مردم را پاسخ می دادند. (قرآن هم همین را تایید کرده است(
آموختن احکام و حلال و حرام در محضر ائمه(ع) صورت می گرفته است و بعد از غیبت امام زمان (علیه السلام) این آموزش بر عهده ی علماء افتاد.
این علم آموزی در آن مقطع بسیار کوتاه بوده است(شاید در حد سه الی چهار سال) و شاگردان امامان وقتی خواستند آنها را ارائه کنند در حد رساله های کوچک بوده است.
علم حلال و حرام محدود به آموزش روایات بوده است و مباحث تخصصی در آن زمان مطرح نبوده است. این علم در طول تاریخ مدون شده و دائما بسط پیدا کرده است.
حوزه های علمیه ی شیعیان در حلب و بغداد و اصفهان و قم دایر بوده است و به صورت استاد و شاگردی ادامه پیدا کرده بوده. یعنی نظام آموزشی مدونی نبوده است و فقط بر اساس تجربیات گذشتگان متونی مورد تدریس قرار می گرفته است.
علم حلال و حرام آرام آرام از متن روایات فاصله گرفته است و به شکل امروزی در آمده است. ابتدا فقط روایات را می آموختند و سپس احکام را با الفاظ روایات بیان می کردند و امروزه اثری از روایات در متون خروجی(رساله ها) وجود ندارد.
در حوزه های علمیه مرسوم بوده است که اگر کتاب مهمی نوشته می شده و مفید بودن آن به اثبات می رسیده در حوزه ها تدریس می شده است. این کار باعث بالندگی حوزه های علمیه می شده است و باعث می شده که حوزه ها از نظر علمی تقویت شوند. اما این امر می توانسته موجب تورم حوزه ها شود. یعنی در کنار این ورودی ها لازم بوده قسمتی از کتابها از سیستم آموزشی خارج شوند. هر چند این کار به صورت محدود انجام می شده ولی از آنجایی که تعادلی بین ورود کتابها و خروج کتابهای قبلی نبوده است این امر موجب افزایش سالهای علم آموزی شده است.
به خصوص وقتی حوزه ها شکوفا تر و پر بار تر می شده اند تعداد این کتابها به سرعت افزایش می یافته است و موجب تورم دروس حوزه ها می شده است.
امروزه (تحت تاثیر نظام آموزشی غربی) ده سال اول حوزه ها مدون شده است )که بسیار طولانی است( ادامه ی دروس حوزه ها هم در درس خارج پیگیری می شود که نمی توان برای آن سقف معینی را تعیین کرد.
حتی آنهایی هم که حدود چهل سال در حوزه ها درس خوانده اند نمی توانند ادعا کنند که مجتهد هستند.
امروزه که آمار طلاب بیش از صد هزار نفر می باشد، فقط چهار پنج نفر مجتهد صاحب فتوا هستند. (که متاسفانه همین چند نفر هم گه گاهی علیه هم سخنرانی می کنند و طرف مقابل خود را متهم به بیسوادی می کنند(
در سه سال اول حوزه ها ادبیات عرب می خوانند. یعنی هر روز چند کلاس عربی دارند و معمولا آنها را هم مباحثه می کنند. با این همه اساتید زیادی (از جمله آیت الله جوادی و حجت الاسلام حیدری) از کم بودن این دوره سخن می گویند!
مقام معظم رهبری با استدلالی محکم اعلام کردند که عده ای ادبیات را خوب بخوانند و بقیه از آنها بهرمند شوند و لازم نیست همه ی طلاب سه سال ادبیات بخوانند و مثلا مطلع باشند که فلان قبیله در فلان کشور عربی چه نظری راجع به ادبیات عرب دارد.
حتی ایشان کتاب مغنی را نام بردند و خواستار حذف آن از دروس حوزه شدند.
در مقابل برخی اساتید حوزه مرتبا اعتراض خود را اعلام می کنند و دائما نام کتابهایی را می برند که لازم است طلاب بخوانند و الا بی سوادند.
آنها معتقدند که باید ده سال روی ادبیات عرب وقت گذاشت!
سالهای بعد حوزه هم همین طور است.
معمولا کتابهای فقه و اصول به زبان عربی خوانده می شوند و بدتر از آن اینکه متون عربی حوزه بسیار ثقیل هستند و هرگز نمی شود بدون استاد خوانده شوند.
مقام معظم رهبری در سال گذشته خواستار روان شدن این متون شدند که بلافاصله در حوزه ی علمیه قم جلساتی برگزار شد و اساتید رسائل و مکاسب مخالفت خود را علناً اعلام کردند. (متاسفانه نفسانیت این اساتید چشم آنها را بر روی حقیقت بسته است. آنها می دانند که با آسان شدن این متون حوزه ی علمیه ی قم از انحصار این افراد در می آید و لذا با این پیشنهاد مخالفند).
برای روشن شدن فاجعه لازم است توضیحی راجع به علم فقه بدهم.
علم فقه مربوط به مسائلی است که برای مکلف پیش آمده و مکلف نسبت به احکام آن بی خبر است و لذا با رجوع به این علم می تواند حکم آن را پیدا کند.
مثلا اگر لباسش نجس شده رجوع به این علم می کند و احکام آن را می آموزد.
اگر تصور کنید که برای هر مکلف یک سری احکام ضروری وجود دارد که مبتلا به ایشان است و لازم است آنها را بداند و آن احکام را در دایره ی احکام ضروری قرار دهیم باید بگویم که این موضوع علم فقه امروز نیست.
حالا تصور کنید که احکامی وجود دارند که در زندگی هر فردی ممکن است اتفاق بیفتد. مثلا اینکه ممکن است برای شما پیش بیاید که نماز میتی را بخوانید. این هم موضوع علم فقه امروز نیست.
حالا تصور کنید مسائلی را که احتمال وقوعش بسیار ضعیف باشد. یعنی در این حد که ممکن است اتفاق نیفتاده باشد و هر گز هم اتفاق نیفتد. مثل اینکه انسان دو سری به دنیا بیاید و بزرگ شود و به سن تکلیف برسد. متاسفانه حوزه های علمیه مشغول چنین مباحثی است.
در سال ششم حوزه مسائل مربوط به انسان دو سر (مثل غسل، وضو، نماز، ارث) خوانده می شود.
در سال هفتم مسائل مربوط به نماز واجب نفسی خوانده می شود که آیا می توان برای آن پول گرفت یا نه( مثلا اینکه کسی برای خواندن نماز ظهر خودش پول بگیرد. یادم هست که بعد از گذشت چند ماه از شروع کلاسها هنوز ما نمی توانستیم چنین مساله ای را تصور کنیم(.
همچنین در همان سال احکام کسب و در آمد در حکومت جور را می خوانند. یعنی احکام کاسبی شیعیان در دوران حکومت عباسی و این در شرایطی است که بعد از آن شیعیان صاحب حکومت شدند و اکنون ما حکومت ولایت فقیه داریم.
سال هشتم حوزه پیرامون دزدی است که توبه کرده ولی اموال دزدیده شده را فروخته است. این دزد در شرایطی زندگی می کند که قوه ی قضاییه ای وجود ندارد و آنها نزد یک عالم روحانی می آیند. دزد توبه کرده اموال را مبادله ی کالا به کالا کرده است و الان اموالی دارد که با آن اموال دزدی تعویض شده.
سال نهم بحث می شود که آن کسی که برای اولین بار حروف را وضع کرده چه تصوری از حروف داشته است(با توجه به اینکه حروف معنی خاصی ندارند(.
یادم هست که استاد حیدری در پاسخ به یکی از طلاب که پرسیده بود این مطالب به چه دردی می خورد گفت که خواندن این مطالب مثل کیسه کشیدن در حمام است که موجب لذت می شود!
دروس خارج وضعشان از این هم بد تر است. بررسی دروس خارج بعد از انقلاب می تواند خیلی از مسائل را روشن کند. آیت الله لنکرانی(رحمه الله) در دهه ی اول انقلاب که ما با حوادث سخت و پیچیده ای روبرو بوده ایم حدود هشت سال درس حج می گفتند و مسائل محال حج را بررسی می کردند.
امسال که سال سرنوشت ملت ایران بود، آیت الله مظاهری(حفظه الله) پیرامون استبرا صحبت می کردند و ظاهرا هنوز هم مبحثشان ادامه دارد.
یک طلبه برای ورود به حوزه ها لازم است که دیپلم داشته باشد. یعنی هم سن و سواد یک دانشجو. دانشجو بعد از خواندن چهار سال لیسانس می گیرد و می تواند یک پروژه ی مهندسی را بر عهده بگیرد و مدیریت کند.
طلاب بعد از چهار سال متوجه نا کار آمدی حوزه ها می شوند.
دانشجویان بعد از هفت سال دکترا می گیرند و طلاب بعد از هفت سال وامانده از همه جا به تبلیغهای انفرادی در روستاهای دور افتاده روی می آورند.
طلاب درس خارج خوانده ی حوزه علمیه قم آنقدر مسن و جا افتاده شده اند که گربه های ولگرد فیضیه آنها را می شناسند و با دیدن آنها ابراز ارادت می کنند. (البته تعداد زیادی از این گربه ها را امسال گرفتند و از حوزه ها خارج کردند(.
اشکال دوم ما به حوزه ها:
می گویند که این دروس را برای ایجاد ملکه ی اجتهاد می خوانند. یعنی اینکه با خواندن این دروس ما روش یاد می گیریم نه اینکه به اطلاعاتمان افزوده شود.
روش استخراج احکام از سرچشمه های دین. یعنی احکام را بتوانیم از آیات و روایات استخراج کنیم.
ایراد ما این است که برای تدریس روش لازم نیست که ما ده ها سال نظرات متفاوت را بیاموزیم و به قیل و قالها مشغول شویم و احکام محال مکلفین را بیاموزیم. به عقیده ی من می شود این روش را در دو سه سال به صورت مستقیم آموخت.
چرا هنوز یک کتاب مستقل در مورد روش اجتهاد به رشته ی تحریر در نیامده است؟
از طرف دیگر چه استدلالی وجود دارد که همه ی علمای شیعه احکام حلال و حرام را که گوشه ای از دین است را بتوانند از سرچشمه ها استخراج کنند. مگر چند بار و چند نفر لازم است که این کار را بیاموزند.
و مگر چند نفر از طلابی که ده ها سال درس خوانده اند می توانند این کار را انجام دهند. از آماری که بر سر زبان ها است این بر می آید که تعداد مجتهدین حوزه ها از دویست نفر کمتر است و این یعنی یک پنجم درصد حوزویان و چنین سیستم آموزشی قطعا ناکارآمد است و نمی تواند به حیات خود ادامه دهد.
علاوه بر این وقتی ما شاهد هستیم که فقط پنج نفر مدعی اجتهاد در حوزه ها هستند و گه گاهی هم علیه هم صحبت می کنند و همدیگر را متهم به بیسوادی می کنند چه نگاهی می توانیم به این سیستم داشته باشیم.
این سیستم قطعا سقوط خواهد کرد چرا که نمی داند چرا هست و چه باید بکند.
کافی است از کسانی که پایه ی دهم خود را تمام کرده اند آماری به دست آید که بعد از گذاشتن این همه وقت بر روی این دروس معترفند که حوزه ها وقتشان را تلف کرده اند.
ما این مطلب را می پذیریم که طلاب اگر درس نخوانند حرام است در حوزه ها بمانند ولی معتقدیم اتلاف وقت طلاب هم حرام است و تمام کسانی که موجبات این وقت تلف کردن را فراهم آورده اند در پیشگاه خداوند مسئول هستند.
مقام معظم رهبری در سالهای اخیر یک سیستم آموزشی کوتاه مدتی را طراحی کرده اند به نام سفیران هدایت که در یک دوره ی پنج ساله مبلغین زبردستی را می سازد و از نظر کار آمدی بسیار کار آمد تر از حوزه های قدیمی هستند.
ایشان در سال گذشته صریحا اعلام کردند که اگر حوزه ها بر همین منوال پیش بروند افول خواهند کرد و مثال حوزه علمیه ی حلّه را زدند که بعد از چندصد سال شور و نشاط محو شدند و آثاری از آنها نیست.
در پایان لازم می دانم این نکته را تذکر دهم که افول و سقوط حوزه ها ربطی به روحانیت ندارد. حوزه ها از آنجهت که یک سیستم آموزشی هستند مورد نقد قرار گرفتند و این افول نه تنها موجب تضعیف روحانیت نمی شود بلکه موجبات بالندگی حوزه ها را هم فراهم خواهد نمود.
 
حرف مردم
علی محمدی
ثبت شده در تاریخ ۱۳۹۱/۰۳/۱۱
اگرچه برخی از انتقادات شما صحیح است، اما باید مستند سازی شود؛ یعنی حرفها بر پایه اصول علمی گفته شود. فی المثل در جهان علم بحث تخصصی شدن از زمان های بسیار دور مطرح بود ولی اکنون به این نتیجه رسیده اند که باید علوم میان رشته ای ایجاد شود. باید دید که مبنای صحیح علمی کدام است. انتقاد را همه می توانند انجام دهند اما علمی سخن گفتن حرف دیگری است.

یکی از طلبه های دارالحکمه
ثبت شده در تاریخ ۱۳۹۱/۰۴/۲۰
اگه از مادر زایده شدین، این مرکز مدیریت بی دین (به معنای واقعی کلمه) را نقد کنین، که اینطوری طلبه هاب بی زبون رو به صلابه کشیده.
ما تا آخرین نفس در راه ویرانی این بیت عنکبوت تلاش می کنیم.

مرگ بر این تحولی که ایجاد شده
ثبت شده در تاریخ ۱۳۹۱/۰۴/۲۰
اگه راس میگین، یه جو شهامت این وهابی های ملعون رو داشته باشید و این مرکزمدیریت با عامل انتحاری نابود کنید. (در راه این اقدام هستیم).
به امید نابودی مرکز مدیریت به مدد امام زمان(ع)

نام شما:
ایمیل شما (نمایش داده نخواهد شد):
حرف شما: