راز اسطوره پروری در غرب؟
چرا غرب اینهمه در ادبیات و هنر خود به اسطوره میپردازد؟
وقتی ادبیات و هنر غرب را مورد مطالعه و ملاحظه قرار میدهیم میبینیم جائی نیست که اسطورهای وجود نداشته باشد. که قالبا در چهار طیف به آنها میپردازد که عبارتند از
1. پهلوانان و قهرمانان مثل آشیل و هلن
2. خدایان: خدای رعد برق و... حدود 20 خدای زئوس داشتند.(که این خدایان شمایل انسانی دارند.)
خدایان عناصر قادری هستند که منشإ خیرات بوده اند همواره و پهلوانان را در سخترین شرایت حمایت می کردند.
3. اهریمنان (در برابر خدایان قرار دارند) که این اهریمنان نیمی انسان و نیمی حیوان بودند.
4. غول ها (به اعتقاد یونانیان قبل از وجود انسان روی زمین غولها وجود داشتند که خدایان آنها را به بند کشیدند) تیتانها(فرزندان گایا)
غولها و اهریمنان منشأ شر و پهلوانان و خدایان منشأ خیر بوده اند.
اقلب غولان مرد و اهریمنان زن
هدف از پرورش اینگونه ادبیات و هنر چیست؟
در این گپ و گفت انشاء الله با همراهی دوستان و عنایت حضرت حق درپی این خواهیم بود که راز این اسطوره پروریها را مختصر و مفید بیان و بررسی نماییم .
قابل ذکر و تأکید است که راهبرد مجله دینی فرهنگی بینشجو در ارائهی مباحث پرهیز از هرگونه اطالهی کلام و مبهم گوئی است و مطالب در قالب چند پاراگراف کوتاه ارائه میگردد تا مخاطب در چند ثانیه و حداکثر در چند دقیقه آنچه لازم هست را استفاده نماید. نویسنده: کمال محمدی