مربوط به :بیانات در دیدار مردم آذربایجان - 1392/11/28عنوان فیش : نظام سلطه, استقلال اقتصادی, حضور مردم در صحنه, عدالت اجتماعی
کلیدواژه(ها) : نظام سلطه,
استقلال اقتصادی,
حضور مردم در صحنه,
عدالت اجتماعینوع(ها) : جستار
متن فیش :دو پیام در این راهپیماییهای بیستودوّم بهمن وجود داشته است: یکی پیام استقامت، یکی پیام وحدت. استقامت یعنی چه؟ یعنی ملّت ایران بر روی آرمانهای انقلاب ایستادگی دارند. ما آرمانهای ایجابی هم داشتیم، آرمانهای سلبی هم داشتیم؛ آرمانهای ایجابی ما عبارت بوده است از اینکه: ما دنبال عدالت اجتماعی هستیم؛ ما دنبال حضور مردمی در حوادث گوناگون کشور هستیم؛ ما دنبال اسلام هستیم؛ ما سعادت کشور را در عمل به تعالیم اسلامی میدانیم؛ ما دنبال اقتصاد مستقل هستیم؛ دنبال فرهنگ غیر وابستهی به بیگانگان و فرهنگ اصیل اسلامی و ایرانی خودمان هستیم؛ ما دنبال پناه دادن به مظلوم و مقابلهی با ظالم هستیم؛ ما دنبال پیشرفت کشور هستیم؛ ما دنبال برجستگی علمی کشور هستیم؛ میخواهیم کشورمان در علم، در اقتصاد، در فرهنگ، در امور اجتماعی، در اخلاق، در معنویّت، پیشرو و پیشقدم باشد؛ پیامهای مثبت ایجابیِ انقلاب ما اینها است. یک پیامهای سلبی هم انقلاب داشت؛ پیام سلبی انقلاب این است که: ما تسلیم زورگویی نمیشویم، تسلیم باجخواهی نمیشویم، تسلیم نظام سلطه نمیشویم.
نظام سلطه یعنی اینکه چند قدرتِ دست یافتهی به توانایی مادّی و سلاح و پول و امثال اینها بخواهند بر دنیا حکومت کنند؛ مظهر نظام سلطه هم امروز آمریکا است. ملّت ایران در انقلاب گفت، در حوادث بعدی گفت، در جنگ تحمیلی گفت، در این بیستودوّم بهمن گفت: ما تسلیم زورگویی و باجخواهی آمریکا نخواهیم شد.
مربوط به :بیانات در مراسم بیست و چهارمین سالروز رحلت حضرت امام خمینی - 1392/03/14عنوان فیش : خودکفایی, استقلال اقتصادی, نظام سرمایهداری غرب
کلیدواژه(ها) : خودکفایی,
استقلال اقتصادی,
نظام سرمایهداری غربنوع(ها) : جستار
متن فیش :ما نقشهی راه داریم. نقشهی راه ما چیست؟ نقشهی راه ما همان اصول امام بزرگوار ما است؛ آن اصولی که با تکیهی بر آن توانست آن ملت عقبافتادهی سرافکنده را تبدیل کند به این ملت پیشرو و سرافراز. این اصول، اصولی است که در ادامهی راه هم به درد ما میخورد و نقشهی راه ما را تشکیل میدهد.
(...)
در اقتصاد، اصول امام تکیهی به اقتصاد ملی است؛ تکیهی به خودکفائی است؛ عدالت اقتصادی در تولید و توزیع است؛ دفاع از طبقات محروم است؛ مقابلهی با فرهنگ سرمایهداری و احترام به مالکیت است - اینها در کنار هم - امام فرهنگ ظالمانهی سرمایهداری را رد میکند، اما احترام به مالکیت، احترام به سرمایه، احترام به کار را مورد تأکید قرار میدهد؛ همچنین هضم نشدن در اقتصاد جهانی؛ استقلال در اقتصاد ملی؛ اینها اصول امام در زمینهی اقتصاد است؛ اینها چیزهائی است که در فرمایشات امام واضح است.
مربوط به :بیانات در شانزدهمین اجلاس سران جنبش عدم تعهد - 1391/06/09عنوان فیش : استقلال اقتصادی
کلیدواژه(ها) : استقلال اقتصادینوع(ها) : جستار
متن فیش :میهمانان عزیز!
امروز آرمانهای اصلی جنبش عدم تعهد با گذشت شش دهه همچنان زنده و پابرجاست؛ آرمانهائی مانند استعمارزدائی ، استقلال سیاسی و اقتصادی و فرهنگی، عدم تعهد به قطبهای قدرت و ارتقاء همبستگی و همکاری میان کشورهای عضو. واقعیتهای امروز جهان با آن آرمانها دارای فاصله است؛ ولی ارادهی جمعی و تلاش همهجانبه برای عبور از واقعیتها و دست یافتن به آرمانها، هرچند پُر چالش، لیک امیدآفرین و ثمربخش است.
مربوط به :بیانات در دیدار دانشجویان - 1391/05/16عنوان فیش : استقلال اقتصادی
کلیدواژه(ها) : استقلال اقتصادینوع(ها) : جستار
متن فیش :ما با یک محاسبهای، یک راهی را انتخاب کردیم. انقلاب اسلامی آمد تحولات عمدهای را در این کشور به وجود آورد؛ سلطنت را تبدیل کرد به حکومت مردم، مردمسالاری؛ وابستگی را تبدیل کرد به استقلال؛ عقبماندگی تاریخیِ مزمن را تبدیل کرد به پیشرفت - که دارید میبینید - تحقیرشدگی را تبدیل کرد به اعتماد به نفس و احساس عزت؛ اینها کارهای انقلاب بوده. خب، دشمن ما، یعنی آن دستگاه مقتدرِ مادی که تا قبل از انقلاب بر اقتصاد این کشور و سیاست این کشور و فرهنگ این کشور و منابع این کشور و تصمیمهای مسئولان این کشور مسلط بوده، از این وضع ناراحت است؛ میخواهد این را عوض کند؛ چه کار کند؟ برای او تنها راه، منحصر در این است که ملت ایران و مسئولین ایران در نهایت به یک محاسبهای برسند که احساس کنند ادامهی این راه به صرفشان نیست.
مربوط به :بیانات در دیدار کارگزاران نظام - 1391/05/03عنوان فیش : استقلال اقتصادی
کلیدواژه(ها) : استقلال اقتصادینوع(ها) : جستار
متن فیش :بعضی وانمود میکنند که آرمانگرائی با واقعبینی نمیسازد؛ این را ما بشدت رد میکنیم. بسیاری از آرمانهای جامعهی ما و مطالبهی آنها جزو واقعیتهای جامعه است. مردم مایلند عزت ملی داشته باشند، مردم مایلند زندگی ایمانمدار و دینمدار داشته باشند، مردم مایلند در امور ادارهی کشور و مدیریت کشور سهیم باشند - یعنی مردمسالاری - مردم مایلند پیشرفت داشته باشند، استقلال سیاسی و اقتصادی داشته باشند؛ اینها خواستههای عمومی مردم است. این خواستهها، واقعیتهای جامعه است؛ این واقعیتها دقیقاً در جهت آرمانخواهی است؛ اینها که مسائل تحلیلی و ذهنی نیست، اینها که موهومات نیست، اینها که ذهنیات نیست؛ اینها واقعیاتی است که در جامعه وجود دارد. یک جامعهی زنده و مؤمن دنبال این چیزهاست؛ میخواهد عزت ملی داشته باشد، میخواهد استقلال داشته باشد، میخواهد پیشرفت داشته باشد، میخواهد آبروی بینالمللی داشته باشد؛ اینها خواستههائی است که مردم دارند؛ اینها در جهت آرمانهاست؛ و این خواستن، جزو واقعیتهای قطعی جامعه است. بنابراین واقعیات میتواند در خدمت و معطوف به آرمانها باشد. بله، ذکر آرمانها بدون توجه به واقعیتها و بدون ملاحظهی سازوکارهای معقول و منطقیِ رسیدن به آرمانها، خیالپردازی است؛ آرمانها در حد شعار باقی خواهد ماند؛ لیکن وقتی که مسئولان کشور آرمانها را به صورت منطقی و متین دنبال کردند، مردم همراهی کردند، اینجا آنجائی است که واقعیتهای جامعه با آرمانها هماهنگ میشود. خب، این یک امر اساسی و یک پایهی اساسی برای حرکت کشور است.
مربوط به :بیانات در اجتماع کارگران کارخانجات تولیدی داروپخش - 1391/02/10عنوان فیش : استقلال اقتصادی
کلیدواژه(ها) : استقلال اقتصادینوع(ها) : جستار
متن فیش :ما تا به کار ایرانی و سرمایهی ایرانی احترام نگذاریم، تولید ملی شکل نمیگیرد؛ و اگر تولید ملی شکل نگرفت، استقلال اقتصادی این کشور تحقق پیدا نمیکند؛ و اگر استقلال اقتصادی یک جامعهای تحقق پیدا نکرد - یعنی در مسئلهی اقتصاد نتوانست خودش تصمیم بگیرد و روی پای خود بایستد - استقلال سیاسی این کشور تحقق پیدا نمیکند؛ و اگر استقلال سیاسی یک جامعهای تحقق پیدا نکرد، بقیهی حرفها، جز حرف، چیز دیگری نیست. تا یک کشور اقتصاد خود را قوی نکند، پایدار نکند، متکی به خود نکند، مستقل نکند، نمیتواند از لحاظ سیاسی و فرهنگی و غیره تأثیرگذار باشد.
مربوط به :بیانات در دیدار استادان و دانشجویان کردستان - 1388/02/27عنوان فیش : استقلال اقتصادی
کلیدواژه(ها) : استقلال اقتصادینوع(ها) : جستار
متن فیش :یک نکتهای را در اینجا من عرض بکنم و آن مسئلهی جهانی شدن است. جهانی شدن، اسم خیلی قشنگی است و هر کشوری فکر میکند بازارهای جهانی به رویش باز میشود. اما جهانی شدن به معنای تبدیل شدن به یک پیچ و مهرهای در ماشین سرمایهداری غرب، نباید مورد قبول هیچ ملت مستقلی باشد. اگر قرار است جهانی شدن به معنای درست کلمه تحقق پیدا بکند، باید کشورها استقلال خودشان- استقلال اقتصادی و استقلال سیاسی- و قدرت تصمیمگیری خودشان را حفظ کنند؛ و الّا جهانی شدنی که دهها سال پیش از طریق بانک جهانی و صندوق بینالمللی پول و سازمان تجارت جهانی و امثال اینها- که همه ابزارهای آمریکائی و استکباری بودند- به وجود آمده، ارزشی ندارد. بنابراین، یک اصل مهم، مسئلهی استقلال است؛ که اگر این نباشد پیشرفت نیست، سرابِ پیشرفت است.
مربوط به :بیانات در دیدار مردم و عشایر شهرستان نورآباد ممسنی - 1387/02/15عنوان فیش : استقلال اقتصادی
کلیدواژه(ها) : استقلال اقتصادینوع(ها) : جستار
متن فیش :از جملهی آنچه که بنده در اول امسال خطاب به ملت ایران و مسئولین کشور بیان کردم، همین مسئلهی تکیه بر گسترش فضای فعالیت اقتصادی است. چرا؟ چون بخصوص دشمن روی این نقطه تکیه کرده است و تکیه میکند. عزیزان من! دشمن انقلاب اسلامی، در طول این سالهای متمادی- قریب سی سال- از همهی راههای ممکن برای شکستن عزم و ارادهی ملت ایران پیش آمده و وارد عمل شده؛ از توطئهی سیاسی، از کودتای نظامی، از تحمیل جنگ هشتساله، از تبلیغات زهرآلودی که به طور شبانهروز- متصل- از بلندگوهای صهیونیستی و استکباری علیه ملت ایران و نظام جمهوری اسلامی پخش میشود. همهی کارها را کردهاند؛ به این نتیجه رسیدهاند که بلکه بتوانند ملت ایران را در یک توطئهی اقتصادی گرفتار کنند. این تازگی هم ندارد؛ از اول انقلاب تحریم اقتصادی و محاصرهی اقتصادی، به شکلهای مختلف در کشور ما جریان داشته است؛ فشار آوردند، ملت ایستاد؛ در عین حال آنها میخواهند همین را ادامه بدهند، بازهم ملت ما میایستد. همان طوری که در طول این سی سال گذشته، ملت ما بر توطئهی محاصرهی اقتصادی فائق آمد و گامهای بلندی را در راه پیشرفت کشور از همه جهت برداشت، امروز هم علیرغم بددلی و سوء نیت سیاستمداران استکبار جهانی، ملت ما در مقابل هر توطئهای- و بخصوص این توطئه- خواهد ایستاد.
راهِ کار هم این است که ملت ما دست به دست هم بدهند و کشور را از وابستگی اقتصادی نجات بدهند. انقلاب، ما را از وابستگی سیاسی نجات داد. در راه استقلال اقتصادی هم کارهای زیادی شده است؛ اما همت همهی ملت ایران از قشرهای مختلف را میطلبد تا کشور بتواند از لحاظ اقتصادی کاری بکند که دیگر تهدید به تحریم و محاصرهی اقتصادی معنا پیدا نکند. این خطاب به همهی ملت است، فقط خطاب به مردم ممسنی نیست؛ همه باید دست به دست هم بدهند. این کشور سرمایههای انسانی فراوانی دارد؛ سرمایههای مادی فراوانی هم دارد. با سرمایهگذاریِ لازم، با برنامهریزی درست و متین و با پشتکار و جدیت، ما خواهیم توانست در مدت یک برنامهی مشخصی، کاری بکنیم که دیگر کشور در عرصهی اقتصادی دنیا از تحریم اقتصادی و محاصرهی اقتصادی، هیچ باکی نداشته باشد. این وظیفهی ملی ماست، باید انجام بدهیم. هرکسی میتواند نقش داشته باشد. سرزمین وسیع و امکانات فراوانی هم داریم.
مربوط به :بیانات در دیدار مسؤولان و کارگزاران نظام جمهوری اسلامی - 1385/03/29عنوان فیش : استقلال اقتصادی
کلیدواژه(ها) : استقلال اقتصادینوع(ها) : جستار
متن فیش :اصل سوم، حفظ استقلال سیاسی است. این، خیلی مهم است؛ این، جزوِ مبانی اصولی نظام است. این استقلال، استقلال سیاسی، اقتصادی و فرهنگی است. ما باید این بندهای اختاپوس فرهنگیِ تحمیل شدهی به وسیلهی غرب را از دست و پای خودمان باز کنیم؛ این هم یکی از اصول ماست. آن حرکتی، آن جریانی، آن شعاری و آن برنامهریزیای که در آن استقلال کشور و ملت دیده نشود، اصولگرایانه نیست.
مربوط به :بیانات در دیدار دانشجویان دانشگاه شهید بهشتی - 1382/02/22عنوان فیش : استقلال اقتصادی
کلیدواژه(ها) : استقلال اقتصادینوع(ها) : جستار
متن فیش :همانطور که میدانید، خاورمیانه مرکز ثروت و مرکز مهمّ جغرافیایی است و اهمیت دارد؛ طبعاً ما هم با خصوصیات برجستهای که کشورمان دارد، در این منطقه هستیم. چرا ایران در این چالش، طرف توجّه قدرت متجاوز و کانون متجاوز، یعنی امریکاست؟ همانگونه که گفتیم، اوّلًا به این دلیل که ایران کشوری بزرگ، ثروتمند و برخوردار از منابع بسیار مهمّ زیرزمینی است. دومین ذخیرهی گاز در سطح دنیا، متعلّق به کشور ماست. ذخیرهی بسیار ارزشمند نفت و خیلی از منابع زیرزمینی دیگر متعلّق به ایران است. کشوری است با جمعیت زیاد، موقعیت جغرافیایی حسّاس، مرز طولانی در خلیج فارس و دریای عمّان؛ اینها همه امتیازات یک کشور است. راه تقریباً منحصر غرب به آسیای میانه و آن منطقه از دنیا هم از اینجا میگذرد. قهراً با این دلیل طبیعی، کشور ما ایران مورد توجّه و طرف چالش امریکا قرار میگیرد. یک دلیل دیگر، هویّت جمهوری اسلامی است. اینکه در نقطهای از دنیا نظامی سرِ کار بیاید که معتقد به نفی ظلم و استبداد باشد؛ معتقد به نفی وابستگی اقتصادی و فرهنگی و سیاسی به قطبهای جهانی باشد؛ متّکی و معتقد به مردمسالاری باشد- یعنی برانگیخته بودن از سوی مردم و ملت خود- و همهی این مفاهیم را هم از مبانی دینی و اعتقادی و ایمانی گرفته باشد، نه از قراردادهای اجتماعی- که فرق بین دمکراسی غربی و مردمسالاری ما در همین است و جای بحث و صحبت کردن و تفصیل دارد- خیلی مهمّ است. مردمسالاری دینی چون بر اساس یک اعتقاد دینی است، قابل نقض نیست؛ یعنی اگر کسی توانست در انتخابات تقلّب کند یا به شیوهای نظر مردم را جلب کند که بهناحق نگاهشان به وی متوجّه باشد- مثلًا ارزشی که در او نیست، وانمود کند که در او هست؛ بعد مردم به او اقبال کنند و رأی بدهند- در منطق مردمسالاری دینی او حقّی ندارد. این شیوه در منطق لیبرالیسم که پایهی لیبرالیسم غربی است، کاملًا پذیرفته شده است؛ اما در منطق مردمسالاری دینی نه. سختگیری در اینجا، بهخاطر اتّکاء به مبانی دینی و ایمانی، بیشتر است. پس نفی ظلم، سلطه، استبداد، وابستگی و فساد، همه منبعث و برخاسته از اعتقاد دینی است. بدیهی است وقتی نظامی با این خصوصیات به وجود آید، برای هرکس که در هرجای دنیا معتقد به ظلم بینالمللی، استبداد بینالمللی، نفی حقوق ملتها و کشورها و معتقد به بیاعتنایی به مرزهای کشورهای مستقل است، دشمن و طرف مقابل و رقیبِ غیر قابل تحمّلی محسوب خواهد شد. بهطور طبیعی اینطور است. بنابراین وقتی یک سلطهی بینالمللی و یک ابرقدرت مثل امریکا، سیاست و راهبردش را بر این قرار میدهد که منافع خودش را تأمین کند، اگر منابع کشورهای دیگر به خطر بیفتد، برایش مهم نیست. وقتی نظامی با آن خصوصیات مثبت در دنیا وجود داشته باشد- بخصوص در منطقهای که کانون توجّه امریکا از لحاظ منافع است- بدیهی است بین اینها تضاد و چالش، یک امر قهری و حتمی و اجتنابناپذیر است.
مربوط به :بیانات در دیدار نمایندگان مجلس - 1381/03/07عنوان فیش : استقلال اقتصادی
کلیدواژه(ها) : استقلال اقتصادینوع(ها) : جستار
متن فیش :استقلال اقتصادی کشور نیز در کنار کاراییِ بخشهای اقتصادی، بسیار مهمّ است. در گزارش هم اشاره شد که بحمد اللّه در بخشهای اقتصادی، قانونگذاریهای زیادی شده است. البته من الآن از تفاصیل قانونگذاریها استحضاری ندارم. نفس اهتمام به این مسئله، مهمّ است. امروز این باید جزو مسائل اساسی ما به حساب آید. مردم در زمینههای اقتصادی، مشکلات فراوانی دارند. یکی از مشکلات عبارت است از شکاف اقتصادی و تبعیض در مسائل اقتصادی و برخورداریهای ناروا در مقابل محرومیتهای سخت و سنگین. این، مردم را آزار میدهد. بیش از فقر، تبعیض برای مردم گزنده است. در قوانین، شما باید اینها را مراعات کنید؛ با قانون میتوانید جلوِ اینها را تا حدّ زیادی بگیرید. البته قانون، همه چیز نیست؛ باید مدیریّت اجراییِ خوب حتماً وجود داشته باشد تا قانون کاراییِ خود را نشان دهد؛ لیکن قانون هم سهم بسیار زیادی دارد.
مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از کشاورزان - 1380/10/12عنوان فیش : استقلال اقتصادی
کلیدواژه(ها) : استقلال اقتصادینوع(ها) : جستار
متن فیش :مسئولان دارای ایمان و انگیزهاند؛ لذا همهی ابزار و وسایل کار را باید جمع کنند. کشور ما به طور طبیعی فقیر نیست؛ ما امکانات فراوان طبیعی کم نداریم؛ از لحاظ نیروی انسانی هم کشور ما بالقوّه ثروتمند است؛ لذا مسئولان باید از این امکانات استفاده کنند و چهرهی زشت فقر و نیاز و عدم استقلال در زمینههای اقتصادی را از این کشور پاک کنند و بزدایند. این کار- همانطور که عرض کردیم- احتیاج دارد به اینکه در داخل این مجموعه، ایمان و تخصّص و تجربه و کارایی و انگیزه و خلاصه کارِ جهادی تحقّق پیدا کند.
مربوط به :بیانات در خطبههای نمازجمعه تهران - 1379/02/23عنوان فیش : استقلال اقتصادی
کلیدواژه(ها) : استقلال اقتصادینوع(ها) : جستار
متن فیش :یکی دیگر از ارزشها، استقلال سیاسی و اقتصادی و فرهنگی است. مردم میخواستند که این کشور از لحاظ سیاسی، محکوم فلان رژیم اروپایی یا امریکا نباشد؛ از لحاظ اقتصادی، اقتصادش وابستهی به کمپانیهای جهانی نباشد که هر کاری میخواهند، با این کشور بکنند. از لحاظ فرهنگی، با فرهنگ عمیق و غنیای که دارد، کورکورانه تابع و دنبالهروِ فرهنگ بیگانه نباشد.
ارزشها که میگوییم، یعنی دین، ایمان، استقلال سیاسی، استقلال اقتصادی، استقلال فرهنگی، آزادی فکر، رواج اخلاق فاضله، حکومت مردمی، حکومت صالح و انسانهای برخوردار از دین و تقوا در رأس کارها. ابزار تحقق این خواستهها چه بود؟ روح ایمان و جهاد و فداکاری و ایثار همین مردم مؤمن. آن چیزی که توانست این بنای رفیع و این بنای اسلامی را بعد از قرنها در این مملکت استوار کند، چه بود؟ آن عبارت بود از اینکه ارزشهایی از این قبیل که عرض کردیم پایهی بنای نظام جدید باشد و زندگی نوینی در این منطقه از عالم براساس این ارزشها به وجود آید. برای اینها مردم فداکاری کردند و جان خود و فرزندانشان را در معرض جهاد فی سبیل الله و شهادت قرار دادند و بسیاری هم شهید شدند. مردم میدانستند چه میخواهند؛ مردم دنبال این ارزشها بودند. من بعداً عرض خواهم کرد که همهی این ارزشها در جامعه قابل تحقّق است و آنچه بهوسیلهی نظام اسلامی به وجود آمد، آن مقداری بود که هیچکس گمان آن را هم نداشت و تصوّر آن را هم نمیکرد.
مربوط به :بیانات در خطبههای نمازجمعه تهران - 1379/02/23عنوان فیش : استقلال اقتصادی
کلیدواژه(ها) : استقلال اقتصادینوع(ها) : جستار
متن فیش :سه عنصر در اینجا اساسی است: یکی اینکه ارزشهایی که انقلاب براساس آنها پدید آمده است، مورد توجّه باشد و به شدّت از آنها حراست شود. دوم اینکه این ارزشها را باهم ببینند. اینطور نباشد که یکی به استقلال سیاسی و فرهنگی و اقتصادی توجه کند، اما به دینداری توجّه نکند؛ یا به دینداری توجّه کند، اما به آزادی فکر توجّه نکند؛ یا به آزادی فکر و بیان توجّه کند، به حفظ دین و ایمان مردم توجه نکند. اگر اینطور باشد، کار ناقص انجام میگیرد. باید به همهی مجموعه ارزشها توجّه شود. بالاتر از همه، دستگاههای حکومتی هستند که باید به تمام این ارزشها توجّه کنند و همهی آنها را مورد حفاظت و حراست قرار دهند. عنصر سوم، حرکت به جلو است. رکود و سکون و سکوت موجب میشود که جمود و تحجّر و کهنگی به وجود آید و ارزشها کارآیی خودش را از دست بدهد. کهنگی، دنبالهاش ویرانی است. اگر بخواهند کهنگی به وجود نیاید، باید پیشرفت و حرکت به جلو باشد. این حرکت به جلو، همانی است که من در روز تاسوعا از آن به «اصلاحات انقلابی» تعبیر کردم. اگر اصلاحات، پیشرفت و نوآوری براساس ارزشهای انقلاب نباشد، جامعه دچار ناکامی خواهد شد. این، آن اصول اساسی است. به ارزشها توجّه کنیم؛ در ارزشها تبعیض قائل نشویم، در چارچوب ارزشها تحوّل و حرکت به جلو را با جدّیت تمام دنبال کنیم.
مربوط به :بیانات در خطبههای نمازجمعه - 1378/07/09عنوان فیش :مقابله امام خمینی(ره) با وابستگی و فساد بر جای مانده از دوران طاغوت با نسخه اسلام
کلیدواژه(ها) : رهبری امام خمینی,
فساد رژیم پهلوی,
وضعیت اجتماعی در رژیم پهلوی,
وضعیت فرهنگی در رژیم پهلوی,
وابستگی سلسله پهلوی به مستکبرین,
مبارزه سیاسی امام خمینی(ره),
وضعیت اخلاقی در رژیم پهلوی,
استقلال,
استقلال اقتصادی,
مبارزه سیاسی امام خمینی(ره),
سلسله پهلوی,
سرجان ملکم,
دخالتهای انگلیس در ایران,
وضعیت اقتصادی در رژیم پهلوی,
حاکمیت اسلام,
حاکمیت دین,
اولویتهای امام خمینی(ره),
اعتماد به نفس ملینوع(ها) : روایت تاریخی
متن فیش :او[امام خمینی(ره)] این میدان[مبارزه با طاغوت] را طی کرد تا به نقطهی نزدیک پیروزی یعنی سال 1357 رسید. امام حالا در مقابل حادثهی عجیبی قرار گرفته است و آن، پیروزی نهضت اسلامی به پشتیبانی یک ملت با همهی وجودش است. آن پیروزی، نه فقط پیروزی بر یک رژیم فاسد و ارتجاعی بود، بلکه آن رژیم فاسد چون از پشتیبانیِ تقریباً همهی قدرتهای استکباریِ آن روز برخوردار بود، این پیروزی، پیروزی بر همهی آن قدرتهای استکباری به حساب میآمد. او میخواهد این مملکت را با سلیقه و نظر و نسخهی اسلام اداره کند. در مقابل او چیست؟ کشوری که نزدیک دویست سال از جوانب گوناگون بر آن فشار آوردند تا همهی خصوصیات ممتاز یک ملت بزرگ را در آن بکوبند و ضعیف و سرکوبش کنند. اگر به تاریخ این دویست سال اخیر مراجعه کنید، عظمت کار امام را بهتر درمییابید. من تأکید میکنم که جوانان، این مقطعِ تاریخی را بخوانند. دستگاههای تبلیغی هم حقایقی را که در این مدّت بر سر این کشور آمده، برای مردم تبیین کنند. به نظر من در این خصوص کار کمی شده است. از اوایل قرن نوزدهم میلادی که مأمور انگلیسی «سرجان ملکم» از مرز هندوستان وارد ایران شد؛ یعنی از زمان حکومت فتحعلی شاه قاجار که با هدایای اغواکننده و گرانقیمت برای رجال درباری و سیاستمداران فاسد وارد ایران شدند و استعمار انگلیسی، یا به تعبیر دیگر، نفوذ ویرانگر انگلیسی چون استعمار به معنای متداولش در ایران پیش نیامد؛ اما بدتر از استعمار پیش آمد حکومتهای ایرانی را به شدّت در مشت گرفت و هر کار خواست به وسیلهی آنها انجام داد؛ از آن روز تا روزی که انقلاب پیروز شد، در حدود صد و هفتاد، هشتاد سال طول کشیده است. در تمام این مدّت، همهی عوامل قدرت قدرتهای بزرگ جهانی، عوامل قدرت نظامی، سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، اخلاقی کار کرده بودند برای اینکه این ملتِ ریشهدارِ تاریخیِ بافرهنگِ شجاعِ بزرگ را آنچنان ضعیف و خُرد و ناامید و مأیوس کنند که هیچ خطری از ناحیهی آن، قدرتهای بزرگ را تهدید نکند. امام در مقابل چنین واقعیتی قرار گرفت. البته از این صد و هفتاد، هشتاد سال، عمدهی مدّتش دولت انگلیس، از سال سی و دو به بعد دولت امریکا و در اواسط هم نفوذ دولت روسیه و رقابتهای روس و انگلیس در ایران بود؛ در دوران قاجاریه یک طور، در دوران رژیم پهلوی به مراتب خطرناکتر و سختتر. آنها هر کاری توانسته بودند، با این ملت کردند. نتیجه این شد که در مقابل امام، کشوری وجود داشت که از لحاظ سیاسی وابسته و تابع بود. هر کاری که دولت امریکا در آن برهه اراده میکرد، در ایران انجام میگرفت. هر کاری میخواستند، میتوانستند بکنند؛ در زمینهی اقتصادی، در زمینهی نفت، در زمینهی انتصابات، در زمینهی دولتها فلان دولت برود، فلان دولت بیاید در زمینهی ارتباطات بینالمللی، در زمینهی عادات و رفتاری که بر مردم تحمیل میشد، در زمینهی دانشگاهها. بنابراین، هر کار میخواستند در ایران بکنند، میتوانستند. ما کاملًا تابع و وابسته شده بودیم. از لحاظ اقتصادی، کاملًا مصرفکننده و فقیر بودیم؛ همه چیز را باید وارد میکردیم. من یکوقت گفتم، اما بعضیها باور نمیکردند؛ اما باور کنید که در کشور ما «دستهی بیل» وارد میکردند؛ سوزن خیاطی وارد میکردند؛ انواع و اقسام خوراکیها وارد میکردند؛ انواع و اقسام محصولات صنعتی وارد میکردند! همه چیز مصرفی بود؛ یعنی این ملت، این استعدادها، این مغزها و این جوانان، قدرت یا فرصت این را نداشتند که بخشی از نیازهای خودشان را خودشان تولید کنند، که بتوانند بگویند ما به خارج احتیاجی نداریم. اگر صنعتی را هم در داخل کشور میآوردند مثل صنعت اتومبیلسازی، یا ذوب آهن و امثال اینها، که به شکل بسیار ناقصی وارد کشور شده بود سرتاپای آن صنعت، وابستگی بود. وسایل پیشرفته و مدرنی هم که میفروختند مثل هواپیماهای جنگی اجازهی تعمیرش را حتّی به داخل نمیدادند؛ تعمیرش هم باید در خارج انجام میگرفت! از لحاظ اقتصادی، صددرصد وابسته و مصرفکننده؛ از لحاظ علمی، تقریباً صفر؛ این ملت هیچ حرف تازهای در بازار علم و دانشِ نویِ جهانی نداشت. در دانشگاهها که البته از لحاظ کمیت هم بسیار کم بودند؛ که در آخرین سالهای رژیم پهلوی، در حدود یک دهم وضعِ فعلی، دانشجو در کشور بود اگر درسی در کلاسی گفته میشد در هر زمینهای؛ چه علوم انسانی، چه علوم فنّی و صنعتی، چه علوم طبیعی همان حرفهای دیگران بود؛ چیز نویی از لحاظ علمی وجود نداشت! از لحاظ ثروت ملی، غارتزده بودیم: نفت را میبردند، معادن را میبردند، همه چیز را میبردند؛ با هر قیمتی که خودشان میخواستند! از لحاظ اجتماعی و وضعیت فقیر و غنی، کشور به شدّت مفلوک بود. هزاران، بلکه دهها هزار روستا در این کشور بود که برق و آب تصفیه شده و امثال اینها را نه دیده بودند، نه امیدش را داشتند! فقط به تهران و چند شهر بزرگ میرسیدند؛ آن هم به آن شکلی که همان روز تهران یکی از کثیفترین و زشتترین پایتختهای دنیا
محسوب میشد! فقط به خودشان میرسیدند؛ هرجا خودشان جا پایی داشتند، آنجا فرودگاه هم بود، وسایل راحتی هم بود؛ اما آنجایی که مربوط به خودشان نبود، بهکلّی رها شده بود! شکاف طبقاتی در اعلی درجهی خود بود. از لحاظ اخلاقی، ترویج فساد بود. در دورهی پیش از انقلاب همان سالهای اواخر دههی چهل و اوایل دههی پنجاه بارها در سخنرانیهایی که برای جوانان تشکیل میشد، از روی شواهد و قرائن میگفتم این وضعیتی که ما از لحاظ بیبندوباری و بیحجابی و فحشا در کشورمان داریم، در کشورهای اروپایی نیست! واقعا هم نبود؛ من اطّلاع داشتم. البته در کشورهای اروپایی ممکن بود فلان مرکزِ فسادی وجود داشته باشد؛ اما عرف زندگی مردم در آنجا مثلًا وضع و پوشش و رفتار زنان بهتر از آن چیزی بود که انسان بخصوص در بعضی از شهرهای ما ملاحظه میکرد و میدید! از لحاظ اخلاقی، مردم دچار انواع و اقسام آسیبهای اخلاقی بودند؛ نه فقط اخلاق شهوانی. توسط آنها، ارتباطات مردم، مراودات مردم، تکیه و اعتماد مردم، همهاش آفتزده شده بود. اینطوری پیش برده بودند و اداره کرده بودند؛ بحثِ تعمّد بود. مردم را بیحال و بیحوصله و ناامید میخواستند. اخلاقهای پیشبرندهی یک ملت، امید و تحرّک و جدّیت است. ملتی که ناامید باشد، ملتی که از آیندهی خود مأیوس باشد، ملتی که خود را تحقیر کند، پیشرفت نخواهد کرد. هر جنسی که گفته میشد در داخل تولید شده است، خودِ این داخلی بودن، معنایش این بود که ارزشی ندارد! خود افراد، تحصیلکردهها، دیگران، به هم میگفتند که ایرانی یک لولهنگ آن آفتابههای گِلی قدیمی هم نمیتواند بسازد! یعنی نسل پیشرفتهی علمی هم نسبت به آیندهی علمی این کشور ناامید بود. این، آن مشکل اخلاقی است. ما از قافلهی علم و تمدّن دنیا عقب بودیم. از لحاظ نظام حکومتی و حکّامی که بر این کشور حکومت میکردند، یکی از مرتجعترین حکومتها را داشتیم. سلطنت موروثی بود؛ یک نفر بمیرد، مردم مجبور باشند فرزند او را در هر سنّی، با هر شرایطی و با هر خصوصیّاتی، به حاکمیت مطلق خودشان قبول کنند؛ نه معیاری، نه علمی، نه تقوایی، نه عقلی، هیچچیز ملاک نباشد! چنین رژیمی را در ایران در قانون اساسی هم برده بودند؛ قانون اساسیای که زیر چکمههای رضا خان و زیر برق نگاههای مأموران رضاخانی در همین تهران تصویب شده بود. ایران در دنیا ذلیل شده بود. در مجامع جهانی، نامی از ایران به عنوان صاحبِ یک نظر، صاحبِ یک رأی و صاحبِ یک شخصیت، وجود نداشت؛ صدقهبگیر و محل آزمایش دیگران شده بود! بعضی از نظرات اقتصادی و غیره را برای اینکه آزمایش کنند، اینجا عمل میکردند، تا ببینند چگونه جواب میدهد! از لحاظ معنوی، فقیر؛ از لحاظ مادّی، فقیر؛ از لحاظ سیاسی، فقیر؛ از لحاظ شخصیتی، فقیر! امام در مقابل چنین جامعه و چنین کشوری قرار گرفته بود. البته نکتهی بسیار مهمی در اینجا وجود داشت و آن این بود که ملت ایران، ملت بزرگ و بااستعدادی است. آن حالتی که به وجود آورده بودند، یک حالت عارضی بود. وقتی فریاد امام بلند شد، ملت خود را تکان داد. البته از روزی که امام شروع کرد، تا روزی که این اقیانوس عظیم تموّج یافت و به خروش افتاد، پانزده سال طول کشید پانزده سالِ پُررنج اما ملت، ملتی اصیل، ریشهدار، بااستعداد، بافرهنگ، باغیرت و بادین بود و توانست خود را از آن حالت تخدیری و خوابآلودگی نجات دهد و بلند شود؛ توانست شخصیت خود را در دوران مبارزه بخصوص در یکی، دو سال اخیر نشان دهد. این، آن نقطهی قوّت بود؛ اما آن واقعیتها که در طول سالهای متمادی بر این کشور تحمیل شده بود و آثارش را در زندگی گذاشته بود، در مقابل امام بود؛ حالا امام میخواهد این جامعه را به شکل مطلوب و آرمانی بسازد؛ چه کار باید بکند؟ ببینید چقدر این مهم است؛ شوخی نیست. شما مثلًا به نقطهای رفتهاید که مصالح هست، امکانات هست، فضا هست، اما ساختمان ویرانه و درهم ریخته است؛ میخواهید از این مصالح و از این فضا، یک بنای شامخ و باعظمت و ماندگار درست کنید؛ هر مهندسی نمیتواند این کار را بکند. اینجاست که آن هویّت و شخصیت عظیم، خودش را نشان میدهد. امام به این ملت و به این کشور و به این صحنه و به این مصالح نگاه کرد. او اسلام را میشناخت، آرمانهای اسلامی و احکام اسلامی را هم میدانست و میخواست با مصالح اسلامی و به دست این مردم، بنای شامخ یک حکومت عظیم، مستقل، سربلند، خوشبخت خوشبختکننده، پیشرونده و جبرانکنندهی ضعفهای گذشته را به وجود آورد. در این مردم، چه چیزی را باید بیش از همه چیز دنبال کند؟ اولویّت چیست؟ امام، اولویّتها را تشخیص داد و انتخاب و دنبال کرد. به نظر من، این اولویّتها در درجهی اوّل دو چیز بود. ما که از روز اوّل خیلی از فرمایشها و افکار و قضاوتها و نحوهی برخورد امام را با قضایا از نزدیک شاهد بودیم، میتوانیم درست بفهمیم. امروز شما هم اگر به بیانات امام نگاه کنید، رفتار امام را ببینید و آنچه را که از امام میدانید، جلوتان بگذارید، همین دو چیز را بهطور برجسته مشاهده میکنید: اول، احیای روح خودباوری و استقلال در مردم. در طول سالیان دراز به مردم تفهیم شده بود که شما نمیتوانید. هرچه افراد از همهی طبقات روحانی، غیر روحانی، دانشگاهی، عالم، جاهل میگفتند، پاسخ میدادند که نمیشود و فایدهای ندارد. این روحیه باید عوض میشد. اینگونه خُلقیّات اجتماعی، مثل خُلقیّات فردی نیست. خُلقیّات فردی هم به آسانی عوض نمیشود؛ اما خُلقیّات اجتماعی خیلی دشوارتر است. امام باید این را به روح خودباوری و اتّکاءِ به نفس و مشی مستقل تبدیل میکرد. برای خاطر این خصوصیت، امام باید هیچگونه دخالت و نفوذی را از غیر این ملت بر این ملت تحمّل نکند و نکرد. اینکه میبینید امام اینگونه در مقابل امریکا و در مقابل شورویِ آن روز میایستاد، بهخاطر این بود. آمریکاییها بیست و پنج سالِ تمام، سرشان را پایین انداخته بودند و به اینجا آمده بودند. سفرهی گستردهای بود که اینها و یکمشت مزدور، هر کار خواسته بودند، کرده بودند؛ تا ماههای اوّلِ انقلاب هم هنوز قطع امید نکرده بودند! من قضایایی را در ذهن دارم که حالا وقت نیست آنها را بگویم. امام، بهکل نوک همهی این پُرمدّعاها را چید! اگر اندک غفلتی از امام سرمیزد، از طرق مختلف و از پنجرههای متعدّد، همان کسانی که از در بیرون شده بودند، دوباره وارد میشدند. امام قرص و محکم جلوِ نفوذ و تسلّط بیگانه را به هر کیفیّتی بست و ایستاد. این اوّلین نقطه بود. دومین چیزی که امام بر روی آن نهایت اهتمام را داشت، احیای روح دینی و تقویت ایمان در مردم بود؛ همان ایمانی که در خودش وجود داشت؛ لذا روی مسائل دین تعبّد و هرآنچه که به دین مربوط میشد نهایت کوشش و دقّت را داشت و هیچ حاضر نبود در این زمینه کوتاه بیاید؛ چون دین علاجکننده است. وقتی روح دینی در ملتی بود، اثر آن فقط این نیست که از لحاظ شخصی، مردمِ خوب و پاکیزه و پارسایی خواهند شد؛ اثر روح دینی، در زندگی اجتماعی منعکس میشود؛ اگر دینِ درست باشد. برای همین هم بود که با دینی که امام ترویج میکرد، اسلامی که امام آن را اسلام ناب مینامید، همهی دشمنان بزرگ دنیا و دنبالههایشان در داخل کشور، شروع به مخالفت کردند؛ بهعنوان اینکه این دین، سیاسی و حکومتی است. گاهی هم دایهی دلسوزتر از مادر میشدند حالا هم گاهی میشوند که آقا شما دینِ سیاسی و دینِ حکومتی را که مطرح میکنید، دین از نظر مردم ضعیف میشود؛ ایمان دینی مردم سست میشود! این، درست عکس واقعیت است. وقتی دین در یک جامعه بود، روح فداکاری در آن جامعه هست. وقتی دین در یک جامعه بود، آگاهی و هوشیاری و احساس مسئولیت در یک جامعه هست. اینکه شما میبینید امروز در جامعه و کشور ما نسبت به مسائل دینی تا آنجایی که به اطّلاع مردم میرسد در مردم احساس مسئولیت و احساس غیرت هست، این بهخاطر روح دینی است. دشمن میخواهد این روح را تضعیف کند. امام این روح را در همهی ارکان جامعه چه ارکان حکومتی، چه آحاد مردم به شدّت تقویت میکرد؛ یعنی در دولت، در مجلس، در قوّهی قضائیّه، در قوانین، در شورای نگهبان، در انتخابات و در همه چیز، امام بر روی ایمان دینی و تعبّد دینی و تقیّد دینی تکیه میکرد. امام این دو خصوصیت را در اولویّتِ اوّل قرار داد. غالب آنچه را که امام بهعنوان دستورالعمل در مقابل پای این ملت گذاشته است، مربوط به این دو چیز است.
مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از کارگران و معلمان - 1378/02/15عنوان فیش : استقلال اقتصادی
کلیدواژه(ها) : استقلال اقتصادینوع(ها) : جستار
متن فیش :ما امروز دنبال استقلال اقتصادی هستیم؛ دنبال رها شدن کشور از وابستگی به نفت هستیم. امروز میخواهیم در وضع اقتصادی کشور ترتیبی داده شود که پایین آمدن فلان مقدار از قیمت یک بشکهی نفت، نتواند در کشور ما این همه تأثیر بگذارد. این کارها چگونه ممکن است؟ اگر ما بخواهیم خودمان را از نفت بینیاز کنیم، غیر از این است که باید به محیط کار، به جامعهی کارگری، به مسألهی کارگاهها و به مسألهی آموزش کارگران، اهتمام ویژهای بشود؟ البته دولت بحمد اللّه در این کارها مشغول است. حقیقتاً برادران ما در دولت، کارهای باارزشی انجام میدهند؛ اما میخواهم عرض کنم که یکی از اساسیترین کارهای کشور این است. هم مجلس، هم دولت، هم مسئولان گوناگون، باید به مسألهی کار و کارگر به چشم موضوعی که گاهی با آن مواجه میشوند و یک تنگنایی پیدا میشود، نگاه نکنند؛ به چشم یک مسألهی اساسی و حقیقی کشور نگاه کنند. کارگران ما البته نجیبند، مؤمنند، هوشیارند و متوجّه توطئههای دشمن هستند. اگر این خیل عظیم کارگری ما، مردمان هوشیاری نبودند و به انقلاب و دین و دولت و نظامشان علاقه نداشتند، امروز دشمنان ما در محیطهای کارگری فاجعه میآفریدند. الآن هم تلاش میکنند، اما اینها قویند. کارگران ما این قشر نجیب، این قشر مؤمن، این قشر زحمتکش بحمد اللّه هوشیار و متوجّهند و زیر بار توطئههای آنها نمیروند. باید این تلاشهایی که میشود، ادامه پیدا کند و تقویت شود. توسعهی اقتصادی، بدون تقویت مسائل کار و نگاه به کار، امکانپذیر نیست. این انسانی که خودش را صرف این کار میکند، باید بداند که نظام پشتیبان اوست.
مربوط به :بیانات در سالگرد ارتحال حضرت امام خمینی(ره) - 1377/03/14عنوان فیش : استقلال اقتصادی
کلیدواژه(ها) : استقلال اقتصادینوع(ها) : جستار
متن فیش :در نظام وابستهی منسوخ و برافتادهی قبل از انقلاب، مردم دچار فساد و بیبندوباری بودند، یا به تعبیر درستتر، به سمت فساد و بیبندوباری و خودباختگی و بیایمانی سوق داده میشدند. یعنی حرکت ملت را این طور تنظیم کرده بودند که روز به روز در کشور، بیایمانی همهگیرتر شود و مردم از ایمان معنویِ درست محروم بمانند و به فساد و بیبندوباری کشانده شوند و خودباختگی در مقابل بیگانگان در آنها تقویت گردد و استقلال اقتصادی و فرهنگی در کشور، مفهومی نداشته باشد. جهت کلّیِ حرکت در آن نظام منسوخ و فاسد، این بود.
در این مرحله، هنر بزرگ امام بزرگوار در این بود که به جای آن نظام فاسد، یک نظام سیاسی در این کشور برقرار کرد که به جای بیاعتنایی به مردم، عشق به مردم بر آن حاکم است. به جای بیتوجّهی به سرنوشت ملت، بخصوص سرنوشت جوانان، عشق به سرنوشت ملت و عشق به سرنوشت جوانان و اهمیت فوقالعاده به آنها در آن مطرح است. به جای خودباختگی در مقابل بیگانگان، خودباوری در میان مردم روز به روز توسعه پیدا میکند. به جای وابستگی سیاسی و اقتصادی و فرهنگی به بیگانگان، استقلال سیاسی و اقتصادی و فرهنگی هدف قرار گرفته است.
مربوط به :بیانات در مراسم تنفیذ حکم ریاستجمهوری - 1376/05/12عنوان فیش :شواهد تاریخی وابستگی رژیم پهلوی
کلیدواژه(ها) : استقلال اقتصادی,
وابستگی,
سازندگی کشور,
سلسله پهلوی,
راه آهن,
نفتنوع(ها) : روایت تاریخی
متن فیش :شاید در طول دوران رژیم گذشته، حتّی بخشی از آنچه در این چند سال در بازسازی این کشور انجام گرفت، انجام نگرفته بود؛ چون کار را با کیفیّت و کمیّت - هر دو - باید دید. آنها اگر کاری هم برای کشور میکردند - که از لحاظ کمیّت هم نسبت به آنچه در این دورهی کوتاه انجام گرفته است، حقیقتاً کم است - از لحاظ کیفیت، مخدوش بود؛ زیرا در آن، استقلال این ملتْ ملاحظه نشده بود. اساسِ سیاست آن رژیم، بر وابستگی بود. چند نفر دولتمردِ نسبتاً شجاع یک روز در زمان رضاخان پیدا شدند و یک قرار داد نفتی را نوشتند که منافع ملت ایران، تا حدودی در آن ملاحظه شده بود. بهخاطر انگلیسیها، رضاخان با چکمههایش وارد اتاق هیأت دولت شد و نوشتههای آنها - پروندهی نفت - را گرفت، در آتش بخاری انداخت و جلو چشم آنها سوزاند! این، چیزی است که خود آنها نوشتهاند. امثال تقیزاده و دیگران این ماجرا را نوشتهاند.سیاست، سیاستِ وابسته بود. راهآهن هم که میکشیدند، بیش از آنکه برای ایران و تجارت ایران باشد، به نفع اتّصال دو جبههی متّفقین بود که آن روز بایستی علیه آلمان میجنگیدند. راهآهن سراسری این است! (راهآهن شمال و جنوب برای این بود که شورویِ آن روز را به جنوب، در خلیج فارس که محلّ استقرار انگلیسیها بود وصل کنند تا بتوانند سلاح منتقل نمایند، و جبهههای جنگ متّفقین علیه متّحدین - آلمان و همکارانش - همواره قادر به دفاع باشد. راهآهن هم برای این کشیده میشد. طرفداران رژیم منحوس و تفالههای رژیم گذشته، بعد از گذشت پنجاه سال، هنوز که هنوز است، صحبتِ راهآهن شمال و جنوب را میکنند؛ راهآهنی که براساس طرحی خائنانه و بیتوجّهی به استقلال این ملت بهوجود آمد و در آن، آبرو و شأن این ملت رعایت نشد.
حالا شما ملاحظه کنید: خطوط راهآهن عظیمی که در دوران بعد از جنگ تحمیلی در ایران ساخته شد، همان چیزی است که ملت ایران به آن نیاز دارد. یکی از مستشرقینی که در همان دوران آمده و در ایران سیاحت کرده است، میگوید: من تعجّب میکنم چطور راه آهن ایران از شهرهایی که محلّ عمدهی تجارت ایران است عبور نکرده است!؟ (همین جاهایی که امروز بحمداللَّه به برکت جمهوری اسلامی، میبینیم که زیر پوشش ارتباطات و اتّصالات و مواصلات صحیح قرار گرفتهاند).
نه کمیّت آنچه قبل از جمهوری اسلامی در این مملکت انجام گرفته است، و نه کیفیّت آن، قابل مقایسه با آنچه این نظام مردمی و خدایی - جمهوری اسلامی - انجام داده است، نیست.
مربوط به :بیانات در دیدار نیروهای حاضر در مانور طریقالقدس - 1376/02/03عنوان فیش : استقلال اقتصادی
کلیدواژه(ها) : استقلال اقتصادینوع(ها) : جستار
متن فیش :آمریکاییها سعی کردهاند این طور وانمود کنند و جا بیندازند که غرب، یعنی امریکا و اصلًا بلوک غرب، بدون امریکا معنا نمیدهد. البته واقعیت این نیست. من در چند سال قبل از این در زمان حیات مبارک امام رضوان اللّه تعالی علیه به یکی از این سیاستمداران اروپایی گفتم: ما هیچوقت حاضر نیستیم استقلال خودمان را در زمینههای سیاسی و اقتصادی و فرهنگی، به هیچچیزی بفروشیم و معامله کنیم؛ امّا غرب به عنوان یک طرف برای جمهوری اسلامی مطرح است؛ مشروط بر اینکه غرب به معنای امریکا نباشد. ملت ایران از امریکا نمیگذرد و با او کنار نمیآید. به او گفتم: امریکا سعی میکند این طور وانمود کند که غرب مساوی با امریکاست. ما میگوییم که این طور نیست؛ اما اگر کشورهای اروپایی میخواهند تصدیق کنند که غرب منهای امریکا معنا ندارد، ملت ایران هیچ اهمیتی نمیدهد که غرب را به عنوان یک طرفِ تجاری و سیاسی و معاملی خودش نداشته باشد. این طور نیست که خیال کنید ملت ایران، به ارتباط با یک کشور، یا با مجموعهای از کشورها نیاز دارد. البته همهی کشورها در دنیا، به نحوی از ارتباط با یکدیگر استفاده میکنند. به یک معنا، همه به نحوی به هم احتیاج دارند این محلّ بحث ما نیست اما اینکه کسی خیال کند ملت ایران یا دولت جمهوری اسلامی ایران، ناچار است با فلان مجموعه از کشورها ارتباط داشته باشد، این خطای فاحش و غلط بزرگی است. امروز هم ما همین حرف را تکرار میکنیم. ما دنیا را به یک چشم نگاه نمیکنیم. ما کشورهای گوناگون را به یک چشم نگاه نمیکنیم. آن دولتهایی که به ملت ایران بدی کردهاند، با آن دولتهایی که به عنوان یک طرف سالم در زمینههای گوناگون مطرح شدهاند، یکسان نیستند.
مربوط به :پیام به کنگرهی عظیم حج - 1376/01/21عنوان فیش : استقلال اقتصادی
کلیدواژه(ها) : استقلال اقتصادینوع(ها) : جستار
متن فیش :برخلاف تبلیغات مغرضانهی دشمنان، ملت ایران حج را جایگاه رفیعی برای رشد آگاهی امت اسلام میشمارد و از حضور خود به نفع همهی جهان اسلام و نه فقط منافع خود بهره میطلبد. ملت ایران حامل تجربهی گرانقیمتی برای همهی کشورهای اسلامی است. این ملت عظیمالشّأن توانسته است به برکت حاکمیت اسلام، در همهی عرصهها به موفقیتهای بزرگ دست یابد؛ استقلال سیاسی و اقتصادی و فرهنگی خود را که در دوران طاغوت یکسره از دست رفته بود، به دست آورد و حفظ کند؛ عظمت و شوکت اسلام را در مواجهه با قضایای جهانی نشان دهد؛ از مرزهای خود در برابر تهاجم چندینسالهیی که با فکر و سلاح و پول دشمنان اسلام به راه افتاده بود، بهطور کامل دفاع کند؛ پس از جنگ هشتساله، کشور را بازسازی کند و معجزهی انقلاب را در نوسازی زیربنایی کشور نشان دهد؛ در مجموعهی جهانی، جایگاهی عزیز و رفیع به دست آورد؛ دولتهای مردمی و منتخب خود را یکی پس از دیگری در کشور بر سر کار آورد؛ کاروان علم و تحقیق و پیشرفت صنعتی و کشاورزی را به راه اندازد و گامهای بلندی در راه توسعهی کشور بر دارد؛ در سیاست جهانی، صریحاً از مواضع حقی که بدان مؤمن است، دفاع کند؛ مسألهی فلسطین را در صدر مسائل جهان اسلام دانسته و علی رغم امریکا و صهیونیزم که خواستهاند این مسئله به فراموشی سپرده شود، به طور مداوم آن را در همه جا و همه وقت مطرح سازد؛ به مردم مظلوم بوسنی کمکهای مؤثر برساند؛ در همهی قضایای محنت بار ملل اسلامی، دست یاری به سوی آنان دراز کند و با وجود فشارهای روز افزون استکبار و تهدیدهای مداوم امریکا، باصلابت و قدرت، در این راهها به جلو رود. این تجربهی ذیقیمتی برای همهی دولتها و ملتهای مسلمان است.
مربوط به :بیانات در اجتماع زنان خوزستان - 1375/12/20عنوان فیش : استقلال اقتصادی
کلیدواژه(ها) : استقلال اقتصادینوع(ها) : جستار
متن فیش :دختران مسلمان و زنان مؤمن! این را هم بگویم: اروپایی که امروز ادّعا میکند زن در آنجا آزاد است، تا نیم قرن پیش به زن اجازه نمیداد که در مال شخصی خودش تصرّف کند! یعنی مثلًا یک زن اروپایی یا امریکایی، تا پنجاه، شصت سال قبل از این، اگر میلیونها ثروت داشت، خودش حق نداشت که از این ثروت، به میل و ارادهی خودش استفاده کند؛ باید در اختیار شوهر یا پدر و یا برادرش میگذاشت و آنها هم به میل خودشان از ثروت آن خانم- یا برای او و یا برای خودشان- استفاده میکردند! در اسلام، این طور نیست. در اسلام، زن مالک ثروت خود است. شوهرش راضی باشد، یا راضی نباشد؛ پدرش راضی باشد، یا راضی نباشد- فرقی نمیکند- او میتواند ثروت و مال و اندوختهی خود را مصرف کند و ربطی به کس دیگری ندارد. نظر اسلام، این است. در حمایت از استقلال اقتصادی زنان، دنیا سیزده قرن است که از اسلام عقب است. اسلام این را سیزده قرن قبل گفته است؛ ولی در اروپا تازه چهل، پنجاه سال و در بعضی از کشورها کمتر از این مدّت است که تازه شروع کردهاند به زن اجازه دهند که در مال و ملک خود، دخل و تصرّف کند! اسلام، از این جهت هم جلو است.
مربوط به :بیانات در دیدار پرسنل و فرماندهان ارتش - 1375/01/28عنوان فیش : استقلال اقتصادی
کلیدواژه(ها) : استقلال اقتصادینوع(ها) : جستار
متن فیش :امروز به فضل پروردگار، دولت جمهوری اسلامی، چنین است. رئیسجمهور ایران، مسئولان کشور و نمایندگان مجلس این گونهاند. رئیسجمهور ایران در برابر چشمهای مستفسر دنیا در قضیهی مسائل فلسطین و لبنان و بوسنی، مواضعی میگیرد که دشمنان، دندان به زنجیر میسایند و از فرط خشم و عصبانیت، زنجیر میجوند! این، استقلال سیاسی است با مواضع سیاسی محکم. لکن بالاتر از استقلال سیاسی، استقلال اقتصادی است که مسئولان کشور، نمایندگان مجلس و دستاندرکاران مسائل اقتصاد، باید توجّه کنند که در زمینهی پول، در زمینهی سازوکارهای اقتصادی و در زمینهی فعالیتها اقتصادی، وابستگی خودشان را در همهی بخشها قطع کنند. یکی از بخشها هم، شما ارتشیان عزیز هستید؛ که باید وابستگیتان را قطع کنید.
مربوط به :بیانات در دیدار پرسنل و فرماندهان ارتش - 1375/01/28عنوان فیش : استقلال اقتصادی
کلیدواژه(ها) : استقلال اقتصادینوع(ها) : جستار
متن فیش :در جنگ هم آن فرماندهی حزباللّهی، آن طور حرکت کرد. در مقام فرماندهی هم، فرماندهان حزباللّهی- دیروز و امروز- همیشه سعی و تلاش کردند. در سازندگی هم همینطور. بههرحال ارتش، بخشی از قطع وابستگی اقتصادی را در درون خود دارد و آن، وابستگی فنّی و علمی است. اینجا فقط وابستگی اقتصادی نیست؛ وابستگی فنّی هم هست؛ وابستگی علمی و فنّی و به اصطلاح تکنولوژیک. باید این وابستگیها قطع شود. البته در حال قطع شدن هست، اما بیشتر از این قطع کنید. باید بسازید! باید خودتان در درون ارتش بجوشید و بجوشانید! اینکه من بر روی نوسازی و بهسازی و نگهداری و تعمیر و ابتکار در ارتش تکیه میکنم، بهخاطر این است. شما ظرفیت هم دارید. نیروی هوایی ظرفیت زیادی دارد. نیروی دریایی ظرفیت زیادی دارد. نیروی زمینی ظرفیت زیادی دارد. شما در بخشهای مختلف، ظرفیت برای کار علمی، فنّی و نوآوری و ابتکار، زیاد دارید. هیچوقت هم نگویید چون فلان چیز را نخریدهایم، نداریم. فلان ابزار را نخریدیم، بهتر! فلان وسایل جدید را وارد نکردیم، بهتر! اگر وارد میکردیم که شما برای کار کردن به صورت نوسازی، عرقتان در نمیآمد. اگر دروازهها در جاهایی به رویمان بسته است، قدر بدانید. اگر دروازهها باز باشد، روح سهلانگاری و تنبلیِ انسان نمیگذارد او به جایی برسد. انگیزهی بزرگی لازم است که انسان را به تلاش در کارها وادار کند. آنها که دائماً نوآوری میکنند، به این سبب است که روند علمیشان به این حرکت وادارشان کرده و بعد کار برایشان روان شده است. وانگهی، پول و استعمار دنیا را پشت سر خود دارند. امروز غربیها به وسیلهی علم، خودشان را بر دنیا مسلّط کردهاند. برای آنها انگیزه وجود دارد. کشورهای از لحاظ علمی عقب نگه داشته شده هم برای پیشرفت و حرکت، باید در خود انگیزه ایجاد کنند. یکی از عوامل ایجاد انگیزه این است که راهها بسته باشد. خدا را شکر میکنیم که راهها کاملًا باز نیست و در جاهایی بسته است.
مربوط به :بیانات در دیدار مردم ساری - 1374/07/22عنوان فیش : استقلال اقتصادی
کلیدواژه(ها) : استقلال اقتصادینوع(ها) : جستار
متن فیش :انقلاب اسلامی به وجود آمد تا به ملت ایران، حیات طیّبه بدهد. حیات طیّبه، یعنی آن چیزی که قرآن میفرماید: «فلنحیینّه حیاة طیّبه». این ثمره و هدف نهایی این انقلاب است. حیات طیّبه، یعنی یک ملت، هم از لحاظ مادّی و زندگی روزمرّه و رفاه و امنیت و دانش و سواد و عزّت سیاسی و استقلال اقتصادی و رونق مالی و اقتصادی برخوردار باشد و هم از جهت معنوی، انسانهای مؤمن و خداشناس و پرهیزکار و برخوردار از اخلاق والای الهی در آن زندگی کنند. این حیات طیّبه است.
مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از کارگران و معلمان - 1372/02/15عنوان فیش : استقلال اقتصادی
کلیدواژه(ها) : استقلال اقتصادینوع(ها) : جستار
متن فیش :ماآنچهراکه فهمیدهایم، آنچه را که تکلیفمان است، آنچه را که میدانیم خدای متعال آن رامیخواهد؛ آنرامیگوییم، آن را انتخاب میکنیم و آن راهرامیرویم. کسی نمیتواند روی ملت و دولت و نظام جمهوری اسلامیایران وخدمتگزاران شمامردم، تأثیری بگذارد. این، استقلال سیاسی است و ما، این را بهدست آوردهایم.
از این مشکلتر، «استقلال اقتصادی» است. استقلال اقتصادی، یعنی ملت و کشور، در تلاش اقتصادی خود روی پای خود بایستد و به کسی احتیاج نداشته باشد. معنایش این نیست که ملتی که استقلال اقتصادی دارد، با هیچکس در دنیا داد و ستد نمیکند؛ نه. داد و ستد، دلیل ضعف نیست. چیزی را خریدن، چیزی رافروختن، معامله کردن، گفتگوی تجاری کردن، اینها دلیل ضعف نیست. اما باید طوری باشد که یک ملت، اوّلاً نیازهای اصلی خودش رابتواند خودش فراهم کند. ثانیاً، در معادلات اقتصادی دنیا و مبادلات جهانی، وزنهای باشد. نتوانند او را به آسانی کنار بگذارند؛نتوانند او را به آسانی محاصره کنند؛ نتوانند او را به آسانی فرو دهند و هر چه میخواهند به او املا کنند. امروز کشورهایی که از لحاظ اقتصادی پیشرفته هستند و قدرتی دارند - و متأسفانه استعمار و استکبار دنیا را هم در اختیار دارند و دنبال میکنند اگر بخواهند با کشوری کالایی را مبادله کنند و داد و ستد و همکاری داشته باشند، مواردی را به آن کشور تحمیل میکنند. اقتصاد مستقل یک کشور، یعنی آن چیزی که کشور لازم دارد، در داخل کشور قابل تأمین باشد؛ کارخانههای کشور، همه کار کنند و کارگران کشور، کار را وظیفه انسانی و دینی و وجدانی خودشان بدانند. کارگر هم فقط کسی نیست که در کارخانه است. هرکس که یک کارمفید در این مملکت انجام میدهد، یک کارگر است. یک نویسنده، یک هنرمند، یک معلّم، یک مبتکر و یک محقّق، اینها هم کارگرند.
کارگری افتخار است. افتخار است که کسی کارگر باشد؛ چه رسد به آن بازوها و پنجههای توانا و قدرتمندی که این چرخهای کارخانهها را به کارمیاندازند؛ که اگر آن بازوها نباشند، آن چرخها به کار نخواهد افتاد و ملتیکه به چنین وضعی دچار شود، روزگارش سیاه خواهد بود.
حالا ما به استقلال اقتصادی رسیدهایم یانه؟ من عرض میکنم این همان است که مشکلتراست. باید تلاش کنیم. البته میتوانیم امروز ادّعای استقلال اقتصادی کنیم؛ اما به شرطها و شروطها. این، چند شرط دارد: اوّلاً اینکه در کشور، هر کس، هر کاری را که به عهده دارد، خوب انجام دهد. فرمود: «رحم اللَّه امرء عمل عملاً فاتقنه»؛ خدا رحمت کند آن کسی را که کاری انجام دهد و آن رامحکم و متقن انجام دهد؛ خوب انجام دهد. شما اگر یک پیچ را میگردانید و سفت میکنید، اگر یک چرخ را میچرخانید، اگر جایی یک بخیه میزنید، اگر ماشینی را گریسکاری میکنید، اگر کتابی را چاپ میکنید، اگر کتابی را مینویسید، اگر سرِ کلاس درس میدهید، اگر در بیمارستان به بیماران میرسید، اگر در شهرداری مشغول تمیزکردن معابر شهری مردم خودتان هستید، اگرگویندهاید، اگر نویسندهاید، اگر محقّقید، اگر روحانی هستید، اگر مشغول تحصیل و درس خواندن هستید، اگر در دانشگاه یا مدرسه هستید، اگر در کار هنر مشغولید، اگر فیلمسازید، اگر داستان نویس هستید، اگر روزنامه نگارید؛ هر چه هستید و هر که هستید و هر جا کار میکنید، باید سعی کنید کاری را که انجام میدهید، درست انجام دهید، کامل انجام دهید، محکم انجام دهید، و کم نگذارید. این، یکی از شرایطی است که اگر محقّق شود، مابه استقلال اقتصادی میرسیم.
شرط دوم این است کسانی که پول و امکانات دارند، فقط به فکر خودشان نباشند؛ چون آن پول هم از همین کشور بهدست آمده، آن پول هم در سایه همین ملت و از همین آب و خاک بهدست آمده است. چه کسی میتواند بگوید «من پول دارم و در پولدارشدنِ خودم، مرهون خدمات و کمکهای دولت وملت نیستم»؟ مگر چنینچیزی میشود؟ از آسمان که برای انسان پول نمیریزند! پول در همین زندگی و تلاش روزمرّه بهدست میآید. هزاران نفر کار میکنند؛ یکنفر تصادفاً پولدار میشود. کسانیکه پول و امکان دارند، این پول را فقط برای استفاده خودشان مصرف نکنند. شما اگر میخواهی در جایی سرمایهگذاری کنی و به کاری بپردازی، فقط به فکراین نباش که اینکار چقدر به من سود میرساند؟ ما نمیگوییم هیچ ملاحظه شخص خودتان را نکنید. میگوییم ملاحظه کشورتان را هم بکنید. سرمایهگذاری مضر نکنید. سرمایهگذاری بیفایده نکنید. در کاری که تولید آن، مملکت را به پیش نمیبرد سرمایهگذاری نکنید. کسانیکه پول و امکانات دارند، وجدان دینی و احساس مسؤولیت داشته باشند.
شرط دیگر این است که درمحیط کار و تلاش اقتصادی کشور، ابتکار وجود داشتهباشد. من عرض میکنم چه خوب است کارخانههایی که در کشور ما وجود دارد؛ چه آنهایی که در اختیار دولت است و چه آنهایی که در اختیار مردم است - امروز تعداد زیادی از واحدهای تولیدی دراختیارمردم و مال خودمردم است - یک مقدار از درآمدشان را برای تحقیق، برای پیشبرد کار و برای کیفیّت بخشیدن به کالای تولیدیشان صرف کنند. چرا ما باید بنشینیم که دیگری در اروپا، یا در یک گوشه دیگر دنیا تحقیقی بکند و ما از او یاد بگیریم؟! مگر ما کمتر از آنها هستیم؟! مگر ما کمتر میفهمیم؟! پس باید تحقیقات کنند، ابتکار کنند، تولید را جلو ببرند، صنعت را جلو ببرند، تولید را از لحاظ کیفیّت و کمیّت بالا ببرند. این هم یک شرط؛ ابتکار داشتن و نوآوری.
مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از کارگران و معلمان - 1372/02/15عنوان فیش : استقلال اقتصادی
کلیدواژه(ها) : استقلال اقتصادینوع(ها) : جستار
متن فیش :در محیط کار و تلاش اقتصادی کشور، ابتکار وجود داشته باشد. من عرض میکنم چه خوب است کارخانههایی که در کشور ما وجود دارد؛ چه آنهایی که در اختیار دولت است و چه آنهایی که در اختیار مردم است امروز تعداد زیادی از واحدهای تولیدی در اختیار مردم و مال خود مردم است یک مقدار از درآمدشان را برای تحقیق، برای پیشبرد کار و برای کیفیّت بخشیدن به کالای تولیدیشان صرف کنند. چرا ما باید بنشینیم که دیگری در اروپا، یا در یک گوشهی دیگر دنیا تحقیقی بکند و ما از او یاد بگیریم؟! مگر ما کمتر از آنها هستیم؟! مگر ما کمتر میفهمیم؟! پس باید تحقیقات کنند، ابتکار کنند، تولید را جلو ببرند، صنعت را جلو ببرند، تولید را از لحاظ کیفیّت و کمیّت بالا ببرند. این هم یک شرط؛ ابتکار داشتن و نوآوری.
چیزی را به بازار خواستِ بشر در سطح جهان عرضه کنید که چشمها را به طرف شما بگرداند و به آن احساس احتیاج کنند. فقط ادّعا نباشد. در این میدان باید واقعاً عمل باشد. این هم یک شرط است. بعد، دستگاههای علمی کشور به کمک اقتصاد کشور بیایند. متفکّرین دانشگاهها بیایند و برای دولت کار کنند. دولت تکیه به متفکّرین و علمایی کند که در دانشگاهها هستند و درس میخوانند. خیال هم نکنند که تحقیق و حرف فلان متفکّر اروپایی که چیزی گفته، همیشه همین است. امروز چیزی میگویند و بیست سال دیگر، ده سال دیگر، پنج سال دیگر، یک نفر عالم دیگر میآید و آن حرف را باطل میکند و حرف دیگری میزند. چرا ما عادت کردهایم هرچه غربیها گفتند، بیقید و شرط قبول کنیم و دست روی دست بگذاریم و از آنها گوش کنیم و بپذیریم؟! شما باید درستش را پیدا کنید. اقتصاددانان کشور ما باید آنچه را که با اوضاع سرزمین ما، با عقاید ما، با خصوصیات مملکت ما و متناسب با مسائل اقتصادی ماست، پیدا کنند. همینطور که اینجا اظهار شد، امروز ما میبینیم بحمد اللّه طرحهای جدید اقتصادی از طرف دولت و مسئولین کشور در جریان است. این طرحهای اقتصادی آنطور که مسئولین آنها بیان میکنند إن شاء اللّه در آینده نتایج شیرین و خوبی خواهد داشت و امیدواریم که آن آینده، زودتر برسد. اما من این را میخواهم عرض کنم که قشرهای محروم و فقیر و کمدرآمد، که گران شدن یک جنس فوراً در زندگی شخصیشان اثر میگذارد، باید تحت حمایت و پوشش قرار گیرند. این را عرض میکنیم تا مسئولین مسائل اقتصادی و بخشهای مختلف اقتصادی و کسانی که کار و تولید در اختیارشان است، روی این قضایا درست فکر کنند و این قشرهای آسیبپذیر و بهاصطلاح مستضعفین و محرومین و کم درآمدها، به نحوی کمک شوند، تا إن شاء اللّه این ملت بتواند اقتصاد را شکوفا کند. این میشود استقلال اقتصادی.
مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از کارگران و معلمان - 1372/02/15عنوان فیش : استقلال اقتصادی
کلیدواژه(ها) : استقلال اقتصادینوع(ها) : جستار
متن فیش :.هدفِ تهاجم فرهنگی دشمن این است که ذهن مردم را عوض کند؛ از راه اسلام منصرف نماید و از مبارزه ناامید سازد. آن آقایی که خودش به حسب آنچه که ما میبینیم خسر الدنیا و الآخره است، برمیدارد مینویسد که «ملت ایران خسر الدنیا و الآخره شدهاند»! مینویسند، و چاپ هم میکنند که «مسلمانهای عالم و از جمله ملت ایران، خسر الدنیا و الآخره شدند.» چرا؟ چون با امریکا جنگیدند؛ مقصودش این است! این، خسر الدنیا و الآخره بودن است؟! ملت ایران که توانست خود را از ذلّتِ وابستگی نجات دهد؛ توانست خود را از ذلّت و ننگ ارتباط و اتّصال با رژیم منحوس دستنشاندهی فاسد پهلوی و ارتباط با امریکا نجات دهد و اینطور شجاعت و شهامت و سربلندی در دنیا از خود به نمایش بگذارد و در جادهی آزادگی گام نهد، خسر الدنیا و الآخره است؟! این جوانان ما، این خانوادههای مؤمن ما، این زن و مرد دلباختهی دین و عاشق راه خدا، خسر الدنیا و الآخرهاند؟! خودشان خسر الدنیا و الآخرهاند! کسی که این را میگوید، حقیقتاً خسر الدنیا و الآخره است. نه دنیا دارند، نه آخرت. دنیاشان، دنیای نکبت؛ آخرتشان هم بلاشک، قهر و عذاب الهی است. نسبت به مردم این حرفها را میزنند و پخش هم میکنند. برای چه پخش میکنند؟ برای اینکه مردم را متزلزل کنند؛ برای اینکه ایمان مردم را عوض کنند. این، کار کیست؟ کار همان دشمنی که استقلال اقتصادی به ضرر اوست، استقلال سیاسی به ضرر اوست؛ استقلال فرهنگی به ضرر اوست.
مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از کارگران و معلمان - 1372/02/15عنوان فیش :محکم کاری یکی از شروط استقلال اقتصادی
کلیدواژه(ها) : استقلال اقتصادی,
اتقان کارینوع(ها) : حدیث
متن فیش :میتوانیم امروز ادّعای استقلال اقتصادی کنیم؛ اما به شرطها و شروطها. این، چند شرط دارد: اوّلاً اینکه در کشور، هر کس، هر کاری را که به عهده دارد، خوب انجام دهد. فرمود: «رحم اللَّه امرء عمل عملاً فاتقنه(1)»؛ خدا رحمت کند آن کسی را که کاری انجام دهد و آن را محکم و متقن انجام دهد؛ خوب انجام دهد. شما اگر یک پیچ را میگردانید و سفت میکنید، اگر یک چرخ را میچرخانید، اگر جایی یک بخیه میزنید، اگر ماشینی را گریسکاری میکنید، اگر کتابی را چاپ میکنید، اگر کتابی را مینویسید، اگر سرِ کلاس درس میدهید، اگر در بیمارستان به بیماران میرسید، اگر در شهرداری مشغول تمیزکردن معابر شهری مردم خودتان هستید، اگرگویندهاید، اگر نویسندهاید، اگر محقّقید، اگر روحانی هستید، اگر مشغول تحصیل و درس خواندن هستید، اگر در دانشگاه یا مدرسه هستید، اگر در کار هنر مشغولید، اگر فیلمسازید، اگر داستان نویس هستید، اگر روزنامه نگارید؛ هر چه هستید و هر که هستید و هر جا کار میکنید، باید سعی کنید کاری را که انجام میدهید، درست انجام دهید، کامل انجام دهید، محکم انجام دهید، و کم نگذارید. این، یکی از شرایطی است که اگر محقّق شود، مابه استقلال اقتصادی میرسیم.
1 )
مسائل علی بن جعفر و مستدرکاتها، علی بن جعفر (علیه السلام) ص 93 ؛
رحم اللّه امرءا عمل عملا صالحا فأتقنه
ترجمه :خداوند فردی را که کار نیکویی انجام دهد و آن [کار] را محکم ومتقن گرداند، مورد رحمت قرار میدهد.
مربوط به :پیام به کنگره عظیم حج - 1370/03/26عنوان فیش : استقلال اقتصادی
کلیدواژه(ها) : استقلال اقتصادینوع(ها) : جستار
متن فیش :دومین مسئلهیی که شایسته است بخصوص در این زمان و مکان به آن اندیشیده شود، مسألهی پیوند امت اسلامی است با تاریخ خود و نیز با سرنوشتی که باید برای خود رقم زند. گذشتهی امت اسلامی چیزی است که استعمار از هنگام ورود به آسیا و آفریقا، همت بر مخدوش ساختن و به فراموشی سپردن آن داشته است. تسلط بر ذخایر مادّی و انسانی در کشورهای اسلامی و به دست گرفتن سرنوشت ملتهای مسلمان که هدف استعمارگران، مستقیم و غیر مستقیم، از اواخر قرن هجدهم میلادی به این طرف بوده به طور طبیعی ایجاب میکرد که احساس غرور و شخصیت ملل مسلمان شکسته شود و آنها از گذشتهی پُرشکوه کاملًا منقطع شوند و بدینگونه فرهنگ و اخلاق خود را رها کرده، آمادهی پذیرش فرهنگ غرب و تعالیم استعماری شوند. و این حیله، در زمینهی کاملًا مساعدی که تسلط حکومتهای فاسد و مستبد در کشورهای اسلامی فراهم آورده بود، کارگر افتاد و سیل فرهنگ مهاجم غربی و همهی مفاهیمی که استعمار رواج آن را در میان ملل مسلمان برای تأمین سلطهی سیاسی و اقتصادی خود بر آن ملتها ضروری میشمرد، به راه افتاد و نتیجه آن شد که در طول دویست سال، کشورهای اسلامی یکسره به سفرهی گسترده و بیمانع و رادعی برای غارتگران غربی تبدیل شد و آنان از حاکمیت مستقیم گرفته، تا مالکیت ثروتهای زیرزمینی و تغییر خط یا زبان و حتّی تصرف کامل یک کشور اسلامی مانند فلسطین و تحقیر مقدسات اسلامی و غیره، در این کشورها پیش رفتند و مسلمین را از همهی برکات استقلال سیاسی و اقتصادی و فرهنگی که از جملهی آن، رشد علمی و فرهنگی است بازداشتند.
مربوط به :خطبههای نماز جمعهی تهران - 1369/01/10عنوان فیش : استقلال اقتصادی
کلیدواژه(ها) : استقلال اقتصادینوع(ها) : جستار
متن فیش :با این خصوصیات مشترک، اسلام مخالف بود و اعلام مخالفت کرد و گفت که حکومت جمهوری اسلامی، استقلال کامل ملت تحت تابعیت خود را تضمین و تأمین میکند. این استقلال کامل، شامل استقلال سیاسی و اقتصادی و بالاتر از همه، استقلال فرهنگی است. یعنی جمهوری اسلامی، به این اکتفا نکرد که حکومتی را مستقل از قدرتها به وجود بیاورد؛ این قدم اول است. کشورهایی که به استقلال میرسند، قدم اول استقلال آنها همین است که نظام سیاسی خودشان را مستقل کنند؛ یعنی حکومتی مستقل از نفوذ قدرتهای بیگانه به وجود آورند. به این هم اکتفا نکرد که در جهت استقلال اقتصادی حرکت بکند. استقلال اقتصادی، از استقلال سیاسی مشکلتر و دیریابتر است. میبینید که به آسانی نمیشود رشتههای نفوذ و سلطهی اقتصادی قدرتها و دولتهای بیگانه را قطع کرد. اگر کشوری بخواهد به سمت استقلال اقتصادی برود، احتیاج به نیروی انسانی کارآمد، منابع درآمدزا، امکانات فراوان، دانش، تخصص، همکاریهای علمی و فنی بینالمللی و بسیاری از چیزهای دیگر دارد. کشورهای انقلابی و کشورهایی که تازه به استقلال میرسند، برای به دست آوردن همهی این مقدمات و ابزار استقلال اقتصادی، دچار زحمت و دردسرند.
کشور ما از ساعت اول، در جهت استقلال اقتصادی حرکت کرد. درست است که قبل از انقلاب، تسلط حکومتهای وابسته، یک اقتصاد کاملًا وابستهی به غرب و بخصوص امریکا را در این کشور رشد داده بود و بریدن این رشتهها کار بسیار دشواری بود؛ اما این رشتهها بریده شد و ما توانستیم در جهت استقلال اقتصادی حرکت کنیم.
البته تا رسیدن به یک استقلال اقتصادی کامل، هنوز فاصله داریم و مردم باید کار کنند، جوانان باید درس بخوانند، متخصصان باید تلاش نمایند و کسانی که میتوانند در این مقصود مهم ملی کمک کنند هرگونه کمکی آن را باید انجام دهند.برای یک کشور، استقلال اقتصادی یک ضرورت حیاتی است. وقتی رشتههای اقتصاد یک کشور به بیگانگان وصل باشد، معنایش این است که رگ حیات و تغذیهی این پیکر به جایی دیگر وصل است؛ پس اختیار در دست دیگری خواهد بود.
بیشتر کشورهای انقلابی در قرن معاصر، متمایل به شرق بودند. اینها از دولتها و قدرتهای شرقی استفاده میکردند. مثلًا وقتیکه چین انقلاب کرد، تا ده سال بلکه بیشتر، کشور شوروی که برادر بزرگ او محسوب میشد و در انقلاب سوسیالیستی پیشگام بود به چین کمک اقتصادی و فنی میکرد و متخصص و کارشناس به آن کشور میفرستاد. سایر کشورهای کمونیستی هم همینگونه بودند. اما جمهوری اسلامی، برای بریدن رشتههای پیوند و وابستگی اقتصادی خود، فقط به ارادهی نیرومند ملت خویش و استعداد درخشان ایرانیان متکی بود و هست. پس، در راه استقلال اقتصادی، ملت ما پیش رفت و بازهم پیش میرود و بحمد اللّه برنامهریزیها در همین جهت حرکت میکند و باید هم بکند.
مربوط به :بیانات در جمع فضلا و طلاب و روحانیون مشهد - 1369/01/04عنوان فیش : استقلال اقتصادی
کلیدواژه(ها) : استقلال اقتصادینوع(ها) : جستار
متن فیش :از اعلی مرتبهی نفوذ یک روحانی در گذشته، این بود که امور فردیِ محض را که تازه همه هم عمل نمیکردند و دلبخواهی بود روی کاغذ بنویسد و پخش کند و آنهایی که دلشان میخواست بگویند ما مقلد آن آقا هستیم، به همه و یا به بخشی از آن عمل کنند. این کجا، آنکه امروز هست، کجا؟ امروز، روحانیت است که بر تمام دستگاههای اقتصادی کشور مشرف است. امروز، اگر آن شخص روحانی که سیاستهای کشور را او باید بگذارد یعنی مقام رهبری بگوید که مثلًا شما در بخش صنعت با فلان خصوصیات، حق ندارید یک ریال سرمایهگذاری کنید، دولت در آن بخش، یک ریال سرمایهگذاری نخواهد کرد. امروز، سیاستگذاری روحانی میتواند مملکت را به سمت کشاورزی بکشاند، به سمت صنعتی بکشاند، خدای نکرده به سمت وابستگی بکشاند، یا به سمت خودکفایی و استقلال و شکوفایی اقتصادی سوق دهد، یا به سمت رکود اقتصادی بکشاند. این کجا، آن کجا؟ اصلًا قابل مقایسه است؟ سعهی کار شما و حوزههای علمیه، اینقدر تفاوت کرده است.
مربوط به :بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم - 1368/09/15عنوان فیش : استقلال اقتصادی
کلیدواژه(ها) : استقلال اقتصادینوع(ها) : جستار
متن فیش :همهی مردم کشور و مخصوصاً قشرهای بافرهنگ و برخوردار از سواد و علم و معرفت بدانند که استقلال یک ملت جز با استقلال فرهنگی تأمین نمیشود. اگر یک ملت، از لحاظ سیاسی تحت تأثیر قدرتهای بزرگ نباشد و از لحاظ اقتصادی هم به خودکفایی کامل برسد، اما فرهنگ و اخلاق و عقاید و باورهای دشمنان و بیگانگان در میان این ملت رواج داشته باشد و رشد بکند، این ملت نمیتواند ادعای استقلال کند.
در دنیا، سررشتهی فرهنگ دست عدهیی است که آنها چگونگی لباس و پوشش و کیفیت زندگی و نشست و برخاست و اخلاق و معرفت را برای انسانهای بیگناه و بیخبر در سرتاسر عالم رقم میزنند و تعیین سرمشق میکنند. اگر ملتی بتواند خود را از سرایت موج مسموم فرهنگیِ ساخته و پرداختهی بیگانگان حفظ کند، این ملت مستقل خواهد بود؛ اما اگر نتواند و تحت تأثیر غلبهی فرهنگ بیگانه قرار بگیرد، این ملت، ملتی وابسته و اسیر است؛ ملتی است که تلاشهای استقلالطلبانهی سیاسی و اقتصادی او نیز تحت تأثیر کسانی خواهد بود که سررشتهی فرهنگ را در دست و اختیار دارند.
مربوط به :بیانات در دیدار ائمهی جمعه و مسئولان و اقشار مختلف مردم سراسر کشور - 1368/09/01عنوان فیش : استقلال اقتصادی
کلیدواژه(ها) : استقلال اقتصادینوع(ها) : جستار
متن فیش :باید این ملت بتدریج، با ابتکار و تلاش خود و با قوّت مدیریتی که بر آن اعمال میشود و نیز با وحدتی که همهی مردم در جهت آزادی و استقلال دارند و همچنین با آشنایی آنها به توطئه و ترفندهای تبلیغاتی دشمن، به طرف آزادی و استقلال کامل اقتصادی برود. البته، مقدمهی این استقلال اقتصادی، استقلال سیاسی است. کشورهایی که از لحاظ سیاسی وابسته هستند، قادر نخواهند بود و اصلًا انگیزه ندارند که آزادی و استقلال اقتصادی را به دست آوردند. بحمد اللّه در مملکت ما، استقلال و آزادی سیاسی وجود دارد که دنبالهی آن، استقلال اقتصادی و بالاتر از همه استقلال فرهنگی است؛ آن هم فرهنگ مستقل با طرد نشانههای فرهنگ منحط و فاسد غربی از جامعه. در این باره، حرفها و بحثهای زیادی است که فعلًا میگذریم.
مربوط به :تنفیذ حکم اولین دورهی ریاست جمهوری حجتالاسلام والمسلمین هاشمیرفسنجانی - 1368/05/12عنوان فیش : استقلال اقتصادی
کلیدواژه(ها) : استقلال اقتصادینوع(ها) : جستار
متن فیش :در پایان، رئیسجمهور محترم و کسانی را که در ادارهی کشور توفیق همکاری با ایشان را خواهند داشت، به رعایت تقوا و تداوم یاد خدا و حسن سلوک در ارتباط با مردم و بخصوص قشرهای ضعیف و محروم که صاحبان انقلاب و سربازانِ همیشه در صحنهی آن میباشند و رعایت عزت و عظمت اسلام و استقلال سیاسی و اقتصادی و فرهنگی جمهوری اسلامی در تنظیم روابط خارجی توصیه میکنم و ملت عزیز را نیز به همکاری و حمایت کامل از این مسئولین دلسوز و لایق دعوت مینمایم و امید و اطمینان کامل دارم که با وحدت کلمهی ملت و تلاش مخلصانهی مسئولین و حرکت عمومی همهی اقشار مردم در همکاری و کمک به مجریان امور، این ملت بزرگ خواهد توانست به همهی آرزوهای بزرگ خود دست یابد و کینهی دشمنان پلید را به ناکامی بکشد و فروغ امید را در دل همهی ملتهای مستضعف جهان برافروزد. «انّه ولیّ التّوفیق».