مـجله دیـــــنی فرهــنگی بیــــــنشجو
انتظار به معنای آماده شدن است، تلاش در راه ایجاد جامعه مهدوی... ادامه »
  • Who is Mahdi?
    Mahdi is a revered figure among Shia Muslims, believed to be one of the divine prophet Mohammad's last descendants and a descendant of the murdered Imam Hussain (Who has been murdered thirsty, shed on the ground, and trampled with hatred).
  • اندیشه‌ مهدویت منحصر به شیعیان و یا مسلمانان نیست؛ بلکه همه یا اغلب ادیان و مذاهب موجود در جهان، به گونه‌ای به “موعود” باور دارند.
  • در این زمینه یکی از روانشناسان به نام «آدلر» اظهار می‌دارد: به طور کلی در چهار تا پنج سالگی شخصیت، منش، رفتار و سبک خاص زندگی هر فرد مشخص می‌شود و این روال تقریباً تا آخر عمر ادامه می‌یابد.
ویژه نامه اعمال شب عید فطر؛
از حضرت صادق علیه السلام منقول است که هر که در یک شب از سه شب قبر امام حسین علیه السلام را زیارت کند گناهان گذشته و آینده‏اش آمرزیده شود شب عید فطر یا شب عید اضحى یا شب نیمه شعبان ....
ویژه نامه: اعمال شب آخر ماه رمضان (امشب)؛‏
بنقل از محدث بزرگ "شیخ عباس قمی" در کتاب "مفاتیح الجنان" :


اعمال شب آخر ماه رمضان:

1- غسل‏

2- زیارت امام حسین علیه السلام‏

3- خواندن سوره انعام و کهف و یس و صد مرتبه‏ « أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ وَ أَتُوبُ إِلَیْه »‏

4- بخواند این دعا را که شیخ کلینى از حضرت صادق علیه السلام نقل کرده‏؛
« اَللَّهُمَّ هَذَا شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِی أَنْزَلْتَ فِیهِ الْقُرْآنَ وَ قَدْ تَصَرَّمَ‏ وَ أَعُوذُ بِوَجْهِکَ الْکَرِیمِ یَا رَبِّ أَنْ یَطْلُعَ الْفَجْرُ مِنْ لَیْلَتِی هَذِهِ‏ أَوْ یَتَصَرَّمَ شَهْرُ رَمَضَانَ وَ لَکَ قِبَلِی تَبِعَةٌ أَوْ ذَنْبٌ تُرِیدُ أَنْ تُعَذِّبَنِی بِهِ یَوْمَ أَلْقَاک‏ »
( بار خدایا این ماه رمضان است که در آن قرآن را نازل فرمودى روى بر تافت و درگذشت و من به آبروى کریمت پروردگارا پناه مى‏برم از اینکه سپیده دم این شب بر من برآید یا بگذرد ماه رمضان و در عهده من از برایت مسئولیت یا بزهى ماند که بدان خواهى روز ملاقات کیفرم دهى ).

5- بخوان این دعا را؛
« یَا مُدَبِّرَ الْأَمُورِ یَا بَاعِثَ مَنْ فِی الْقُبُورِ یَا مُجْرِیَ الْبُحُورِ یَا مُلَیِّنَ الْحَدِیدِ لِدَاوُدَ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ افْعَلْ بِی کَذَا وَ کَذَا »
و بجاى این کلمه حاجات خود را بخواهد و بگو: « اللَّیْلَةَ اللَّیْلَةَ »
و بلند کن دستهاى خود را به سوى آسمان یعنى در وقت گفتن یا مدبر الامور تا آخر و بگو این دعا را در حال رکوع و سجود و ایستاده و نشسته و مکرر کن آن را .
وداع کند ماه رمضان را به دعاهاى وداع که شیخ کلینى و صدوق و شیخ مفید و طوسى و سید بن طاوس رضوان الله علیهم نقل کرده‏اند و شاید بهترین آنها دعاى چهل و پنجم صحیفه کامله باشد.
و سید بن طاوس روایت کرده است از حضرت صادق علیه السلام که هر که در شب آخر ماه رمضان وداع کند آن ماه شریف را و بگوید
« اللَّهُمَّ لاَ تَجْعَلْهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنْ صِیَامِی لِشَهْرِ رَمَضَانَ‏ وَ أَعُوذُ بِکَ أَنْ یَطْلُعَ فَجْرُ هَذِهِ اللَّیْلَةِ إِلاَّ وَ قَدْ غَفَرْتَ لِی‏ »
( بار خدایا این را آخرین دوران روزه گرفتن من قرار مده در ماه رمضان و به تو پناه مى‏برم از اینکه سپیده دم این شب برآید جز آنکه مرا محققا بیامرزى )
بیامرزد حق تعالى او را پیش از آنکه صبح کند و روزى فرماید او را توبه و انابه‏
سید و شیخ صدوق از جابر بن عبد الله انصارى روایت کرده‏اند که گفت رفتم به خدمت حضرت رسول صلى الله علیه و آله در جمعه آخر ماه رمضان چون نظر آن حضرت بر من افتاد فرمود که اى جابر این آخر جمعه‏اى است از ماه رمضان پس آن را وداع کن و بگو:
« اللَّهُمَّ لاَ تَجْعَلْهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنْ صِیَامِنَا إِیَّاهُ فَإِنْ جَعَلْتَهُ فَاجْعَلْنِی مَرْحُوماً وَ لاَ تَجْعَلْنِی مَحْرُوماً »
( بار خدایا این را آخرین دوران روزه دارى ما در آن قرار مده و اگر قرار دهى پس مرا بخشیده شده و رحمت شده بگردان و محرومم قرار مده )
 پس به درستى که هر که این دعا را در این روز بخواند از دو خصلت نیکو ظفر مى‏یابد یا به رسیدن به ماه رمضان آینده یا به آمرزش خدا و رحمت بى انتها.
 
 
 
بنقل از "میزا جواد آقا ملکی تبریزی"  در کتاب "المراقبات" :

اعمال مهمى در این شب براى اهل بیدارى وجود دارد از قبیل:
 
[عملى براى قبول شدن اعمال ماه رمضان‏]

[1 -] براى قبول شدن اعمال ماه رمضان این عمل وارد شده است:
عمل شریفى که سید مرتضی (قدّس سرّه) آن را از پیامبر صلّى اللّه علیه و آله و سلّم روایت کرده است که فرمودند: «کسى که در شب آخر ماه رمضان ده رکعت نماز بجا آورد، در هر رکعت یک بار فاتحة الکتاب و ده بار قل هو اللّه احد بخواند و در سجده و رکوع خود ده بار بگوید:سبحان اللّه و الحمد للّه و لا إله إلا اللّه و اللّه أکبر و در هر دو رکعت یک بار تشهد خوانده و سپس سلام بدهد، و در پایان ده رکعت نماز بعد از سلام دادن صد بار «استغفر اللّه» بگوید و هنگامى که از استغفار فارغ شد سجده کند و در سجده بگوید:«یا حیّ یا قیّوم یا ذا الجلال و الإکرام یا رحمان الدّنیا و الآخرة و رحیمهما، یا اله الأوّلین و الآخرین اغفر لنا ذنوبنا، و تقبّل منّا صلواتنا، و صیامنا و قیامنا» قسم به کسى که مرا بحق به پیامبرى برانگیخت، جبرئیل بنقل از اسرافیل و او از پروردگار متعال به من خبر داد که: این فرد سرش را از سجده برنمى‏دارد مگر این که خداوند او را آمرزیده، ماه رمضان را از او قبول نموده و از گناهانش مى‏گذرد، گرچه هفتاد گناه انجام داده باشد که هر کدام از آنان بزرگتر از گناهان بندگان باشد، و از تمام اهالى منطقه‏اى که در آن است قبول مى‏کند تا این که فرمود: این هدیه، مخصوص من و مردان و زنان امتم مى‏باشد و خداوند متعال آن را به هیچکدام از پیامبران و مردم قبل از من نداده است».
مؤمنى که در پى اصلاح مردم بوده و بهره‏اى از رحمت خداوندى دارد، باید این نماز را بخاطر خیر زیادى که براى بندگان خدا دارد بخواند. عالمى که در طول ماه براى هدایت مردم و اصلاح اعمال آنان در جایگاه وعظ نشسته بود چگونه مى‏تواند نسبت به این عمل جزئى که حتى به اندازه یک جلسه وعظ نیز زحمت ندارد بى‏تفاوت باشد در حالى که بخوبى مى‏داند که موعظه‏هاى او براى تمامى کسانى که در مجلس وعظ او حضور پیدا مى‏کنند سودمند نیست، چه رسد به اهل منطقه‏اش که ممکن است گاهى جمعیت آن به چند میلیون نفر برسد. و نیز فایده وعظ براى آنان یک دهم فایده آمرزش و قبول تمامى اعمال این ماه که در روایت آمده نیست.
 
 [عملى از امام زین العابدین علیه السّلام در این شب‏]

[2 -] از کارهاى مهم مطالعه مطالب و کارهایى است که از امام زین العابدین علیه السّلام در این شب نقل شده و اندیشیدن در مقام، عبادت، تلاش زیاد و عمل اوست. آنگاه ببینیم که ما با این بدحالى، مقام پست و کوتاهى در عبادت پروردگارش، چه باید بکنم.
از امام صادق علیه السّلام روایت است که ‏فرمودند: «هنگامى که ماه رمضان مى‏آمد على بن الحسین علیهما السّلام هیچ غلام و کنیزى را تنبیه نمی کرد و اگر گناهى از آنان سر مى‏زد، آنان را مجازات نمى‏کرد و فقط پیش خود در کاغذى مى‏نوشت فلان غلام یا فلان کنیز روزى چنین و چنان کرد و تأدیب آنان را تا آخرین شب ماه رمضان به تأخیر مى‏انداخت و در این شب آنان را مى‏طلبید و گرد خود جمع مى‏کرد. آنگاه نوشته خود را آشکار کرده و مى‏فرمود: فلانى چنین و چنان کردى و تو را تأدیب نکردم آیا این مطلب را بخاطر دارى؟ مى‏گفت: بله، فرزند رسول خدا تا از تمامى آنها اقرار مى‏گرفت. سپس در وسط آنان ایستاده و به آنان مى‏فرمود: با صداى بلند بگویید: على بن الحسین پروردگارت تمام اعمال تو را ثبت نموده است، همانگونه که تو تمام کارهاى ما را نوشتى. و او نوشته‏هایى دارد که حقیقتهایى را که بزیان تو است، مى‏گوید و تمام گناهان کوچک و بزرگ تو را مى‏نویسد، همانگونه که تو نوشته‏هایى دارى که حقیقتهایى را که بزیان ماست مى‏گوید و تمام کارهاى کوچک و بزرگ ما را نوشته است. هر عملى را که انجام داده‏اى در پیشگاه او حاضر مى‏یابى، همانگونه که ما تمام کارهایمان را نزد تو حاضر یافتیم.
پس عفو کن و نادیده بگیر، همانطور که از سلطان مى‏خواهى تو را عفو کند. اگر از ما درگذرى، او را با گذشت، مهربان و بخشنده خواهى یافت. و پروردگارت به هیچکس ظلم نمى‏کند. پس ای على بن الحسین مقام پست خود را در پیشگاه پروردگار حکیم و عادلى که باندازه دانه خردلى ستم نمى‏کند در نظر داشته باش. که اگر باندازه وزن ذره خردلى باشد خداوند آن را مى‏آورد و فقط خداوند را شاهد و حسابرس بدان.
گذشت کن و ندیده بگیر، تا پادشاه نیز از تو بگذرد و ندیده بگیرد.
خداوند مى‏فرماید: «باید گذشت کنند و ندیده بگیرند، آیا دوست ندارید خداوند گناهان شما را ببخشد.»
 این کلمات را خطاب به خود مى‏گفت و به آنان یاد مى‏داد و آنان با او مى‏گفتند. و در حالى که بین آنان ایستاده بود گریه مى‏کرد و مى‏گفت:
پروردگار ما را امر کردى که از کسى که به ما ستم روا داشته درگذریم. ما به خود ظلم کردیم و همانگونه که فرمودى از کسانى که به ما ظلم کردند گذشتیم. پس ما را عفو فرما. زیرا تو از ما و کسانى که آنان را به عفو امر فرمودى، به آن سزاوارترى. و امر فرمودى گدا را از در خانه‏هاى خود رد نکنیم و اکنون در حالى که گدایان و فقیرانى هستیم به سوى تو آمده و در آستانه و درت اقامت گزیده و بخشش، احسان و نیکى تو را خواهانیم. بدینوسیله بر ما منت گذار و ما را ناامید مگردان، زیرا تو از ما و کسانى که به این کار امر شده‏اند، به این مطلب شایسته‏ترى. خداى من اکرام نمودى. بنابراین مرا که از گدایان تو هستم اکرام کن. و با بخشش، نیکى نمودى پس مرا از عطایاى خود بهره‏مند ساز.
آنگاه به آنان رو کرده و مى‏گفت: و شما را عفو کردم آیا شما نیز از من و بد رفتاریم مى‏گذرید؟ من پادشاه بد، پست ستمکار، و مملوک پادشاهى کریم، با سخاوت، عادل، نیکى کننده و بخشنده‏ام. آنگاه آنان مى‏گفتند: آقاى ما تو و بدیهایت را عفو کردیم. سپس به آنها مى‏فرمود: بگویید: خداوندا از على بن الحسین درگذر همانگونه که ما را عفو کرد. و او را از آتش رها کن همانگونه که ما را از بردگى خارج کرد، آنان نیز همین را مى‏گفتند. آنگاه مى‏گفت: خداوندا آمین. حال بروید، من شما را عفو و شما را آزاد کردم. به امید گذشت از خود و رهایى خودم. و آنان را آزاد مى‏کرد. هنگامى که روز فطر فرا رسید عطایایى به آنان عنایت نموده تا محفوظ مانده و از مردم بى‏نیاز شوند. و سالى نبود که در شب آخر ماه رمضان حدود بیست نفر را آزاد نکند.

و میفرمود: خداوند متعال در هر شب ماه رمضان هفتاد میلیون نفر را از آتش رها مى‏کند که همگى سزاوار آتش هستند. و هنگامى که شب آخر ماه رمضان فرا رسد بتعداد همه کسانى که در این ماه رها نموده است نجات مى‏دهد. و من دوست دارم خداوند مرا ببیند که بامید نجات خودم از آتش، عده‏ اى از کسانى را که مالک هستم در سراى دنیا در راه خدا آزاد مى‏نمایم. هیچ گاه خادمى را بیش از یک سال کامل به خدمت نگرفت. زیرا اگر برده‏اى را در اول یا وسط سال مى‏خرید در شب فطر آزاد مى‏کرد و عده دیگرى را در سال بعد مى‏خرید و سپس آزاد مى‏نمود. و تا زمانى که به خداوند ملحق شد همینگونه بود. و نیز در حالى که هیچ نیازى به سیاه پوستان نداشت تا با خریدن آنان نیازش را برآورده سازد، آنان را مى‏خرید و هنگام بازگشت از عرفات دستور مى‏داد آنان را از بردگى آزاد نموده و اموالى به آنان ببخشند».

ما هم اگر بتوانیم، باید خود را شبیه به اماممان گردانیم و در شکل این عمل بزرگ به او اقتدا نماییم. و اگر نمى‏توانیم حتما باندازه‏اى که مى‏توانیم آن را انجام بدهیم. و کمترین کارى که در این جهت مى‏توانیم انجام بدهیم این است که ستمهایى که زن، فرزند، خدمتکار و اجیر نسبت به ما روا مى‏دارند را ثبت کرده و در شب آخر ماه رمضان از آنان گذشت نماییم. و بهتر است آنچه را که ثبت کرده است یک یک گفته و با پروردگار خود مناجات نماید و بگوید:

خداوندا فلان بنده‏ات در فلان مورد به من ظلم کرد و من صبر کردم و... آنگاه بگوید: خدایا مى‏دانى به من ظلم کردند و فقط بخاطر ترس از تو از آنان انتقام نگرفتم. باین امید که تو نیز عذاب خود را از من بازدارى. بندگانت را امر به عفو نمودى. پس آنان را از عفو خود محروم مفرما که شما به عفو شایسته‏تر از کسانى هستى که آنان را به عفو دستور دادى.

خدایا به من توفیق دادى که کسانى را که به من ستم کردند ببخشم و بدین وسیله بر من منت گذاشتى. پس مرا از عفوت محروم مفرما. زیرا منت تو بجهت گذشت من از دیگران، بزرگتر از منت گذشت تو از من مى‏باشد. و بخاطر این منت بزرگ آن منت کوچک را هم نصیبم بفرما.

خداوندا بنده، مالک حقیقى نیست و حق مال مالک اوست. پس کسى که به من ستم کند حق تو را از بین برده و هنگامى که امر فرمودى که او را عفو نمایم در حقیقت تو او را عفو نمودى. پس آنگاه که او را عفو مى‏نمایى از من نیز درگذر.
خداوندا دستور دادى کسى را که به ما تحیت و درود مى‏فرستد بهتر از او جواب گوییم و اکنون پاسخ بهتر این است که در مقابل این عمل من که بخاطر رضاى تو از کسانى که به من ظلم نمودند گذشتم مرا با آتش نسوزانى و در مقابل امید من به عفو فراوان و فضلت بعد از عفو، گناهانم را به چند برابر نیکى تبدیل نموده و بدین وسیله من را به درجات بلندى رسانیده و امیدم را ناامید نگردانى.

[آثار این عمل‏]

گرچه صرف قصد این مطالب در دل مؤثر است ولى گفتن تمامى آن و انجام آن با اعضاى بدن اثرات مخصوصى دارد از قبیل:
[الف -] همانگونه که عمل قلبى عبادتى قلبى محسوب مى‏شود، همانطور نیز انجام آن با اعضاى بدن عبادتى بدنى محسوب مى‏گردد.
[ب -] این عمل باعث تأثیر خاص و رقتى در قلب مى‏شود که عمل قلبى بتنهایى این اثر را ندارد. و نیز باعث انجام عملى دیگر مى‏گردد که او نیز مؤثر بوده و بدین ترتیب فیض ادامه پیدا مى‏کند.

[ج -] اکتفا نکردن به گفتار، بلکه انجام آن با اعضاى بدن، باعث تأثیر گذاشتن بر دیگران و الگو گرفتن آنان و رواج این سنت نیکو در میان جامعه مى‏شود. بهمین جهت اگر امام علیه السّلام فقط به عبادت قلبى اکتفا مى‏فرمودند این مطلب به ما نمى‏رسید و نمى‏توانستیم به آن عمل کنیم. و بطور کلى اعضاى بدن نیز بهره‏اى از نور عمل داشته و انجام عمل با اعضاى بدن باعث ایجاد نور دیگرى در قلب علاوه بر نور عمل قلبى آن مى‏گردد.

[محاسبه نفس‏]

[3 -] از کارهاى مهم این است که مانند شریکى که در پایان کار با شریک خود تسویه حساب مى‏کند، از نفس خود حساب کشیده، و سرمایه خود را که همان عمر، ایمان و برکات ماه رمضان و نورهاى آن مى‏باشد را در نظر آورد، و ببیند آیا ایمان او به خدا، رسول، کتاب و حجتهاى او و روز قیامت بیشتر شده است یا نه؟ اخلاق او که از این معارف سرچشمه گرفته، چگونه است؟ خوف و رجا، صبر، زهد، خلوت نمودن براى ذکر خدا و تفکرى که باعث انس است، شناختى که محبت را بدنبال داشته و محبتى که به رضایت، تسلیم و توحید منجر شود، شرح صدر ناشى از نور شناخت در دیدن غیب و گشادگى قلب او در تحمّل بلاها و حفظ اسرار، تا چه اندازه‏اى است؟ چگونه در «سراى فریب» آرام نگرفته و به «سراى جاوید» بازگشت کرده است؟ آیا ماه رمضان و اعمال این ماه تأثیرى در این امور داشته است یا نه؟ در مورد افعال و حرکتهاى اعضاى بدنش بیندیشد. آیا همانگونه باقى مانده یا در این مورد بیشتر به احکام الهى توجه نموده است؟ بخصوص نسبت به حرکتهاى زبانش هنگام سخن گفتن در مورد آنچه به او مربوط نبوده، سخنان باطل، دروغ، غیبت، تهمت، تعرض به آبروى مؤمنین، فحش، اذیت و غیره. اگر ببیند که تمام این موارد همانطور که بوده باقى مانده، باید بداند که این مطلب ناشى از کارهاى بد او در این ماه پر برکت بوده و تاریکى گناهانش بر نورهاى این شهر درخشان و روشنى بخش فائق آمده است. زیرا ممکن نیست که نورهاى ماه رمضان، شبهاى قدر و این دعاهاى گرانقدر قلب او را روشن کند ولى باز هم به گناهان سابق خود ادامه دهد.

کسى که چنین ضررى کرده است، باید از خطر دعاى رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله و سلّم بترسد، آنجا که مى‏فرمایند: «خداوند کسى را که از ماه رمضان خارج شود و آمرزیده نشود نیامرزد.» زیرا یکى از سخت‏ترین مصیبتها و بزرگترین بلاها همین است. باید با یارى خدا، پناه آوردن به رحمت و رفتن به درگاه او - و در حالى که با زبان حال مى‏گوید: «اى کسى که به داد بیچاره مى‏رسى هنگامى که تو را بخواند و گرفتارى او را برطرف مى‏نمایى» - خود را اصلاح نموده، بر گناهان خود گریسته و آثار این اعتراف صادقانه را در خود هویدا سازد و با زبان حال بگوید:

«هیچ خدایى بجز تو نیست تنزیه مى‏کنم تو را و منم که ستمکارم».
یکى از نشانه‏هاى اصلاح حال داشتن علامت گناهکاران و ترس آنان و آمرزش خواستن از خداى متعال باندازه گناهان مى‏باشد. و اگر نفس او که عادت به تنبلى نموده است، نتواند او را براى بجا آوردن حق استغفار یارى کند، باید از درى که شیطان از آن در وارد شد و به مراد خود رسید که همان در ناامید نشدن است بر خداوند وارد شود. و بالاخره باید در آخر ماه تمام چیزهایى را که از دین خود ضایع کرده جبران نماید، تا براى روز عید و دیدار با خداوند در این روز آماده شده و از فواید آن محروم نشود. و بدین ترتیب به زیانى جبران ناپذیر گرفتار نگردد.

[وداع با ماه رمضان‏]

[4 -] کار مهم دیگر وداع ماه رمضان و متأثر شدن بخاطر جدایى از آن است. در این رابطه دعاها و مناجاتهایى پرارزش با ماه بزرگ خدا رسیده است.

[توضیح وداع با ماه رمضان‏]

اگر خدا حافظى با «زمان» - که فاقد درک سخن ما و خدا حافظى است - برایت مشکل است به جواب سید مرتضی - قدّس اللّه سره - در کتاب اقبال مراجعه کن. و اگر به آن قانع نشدى این مطالب را بخوان:
زمان و مکان و سایر چیزهایى که از قبیل حیوانات نیستند، گرچه در این عالم و به این شکل درک و شعورى ندارند ولى تمام آنها در بعضى از عالمهاى بالاتر داراى زندگى، درک، توانایى سخن گفتن و بیان نمودن و دوستى و دشمنى مى‏باشند. و روایات بسیارى که درباره احوال عالم برزخ و قیامت رسیده و نیز مکاشفات اهل مکاشفه این مطلب را ثابت مى‏کند. تمام موجودات این عالم، قبل از بوجود آمدن، در عالمهاى دیگرى بوجود آمده‏اند و موجودات در هر عالمى شکل و خصوصیاتى مخصوص به آن دارند که با شکل و خصوصیات این عالم فرق مى‏کند.
یکى از خصوصیاتى که بعضى از عالمهاى برتر دارند این است که تمام موجودات آن زنده بوده و داراى شعور مى‏باشند و شاید این آیه هم اشاره به همین مطلب داشته باشد: «و همانا سراى آخرت بهترین زندگى است.» زیرا فقط سراى آخرت را زندگى نامیده است.

روایاتى که درباره سخن گفتن میوه‏ها در بهشت و خوشحال شدن تخت و سرور او بخاطر تکیه زدن مؤمن بر آن وارد شده است نیز دلالت بر حیات موجودات در عالم آخرت دارد و حتى بعضى از روایات دلالت بر سخن گفتن زمین با مؤمن و کافر دارد.
سخن گفتن سنگریزه در دست رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله و سلّم که از معجزات آن بزرگوار است نیز از همین قبیل است، زیرا سخن گفتن آن در ملکوتش مى‏باشد. و اعجاز رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله و سلّم فقط در رسانیدن سخن گفتن (با زبان ملکوتى) او به گوش مردم این جهان است.

حتى تمام معجزاتى که پیامبران و اولیاء از خود بروز داده‏اند، از قبیل به سخن واداشتن جمادات و زنده کردن آنها، از همین قبیل است.

زندگى عصاى موسى و پرنده عیسى یک زندگى ملکوتى و بر اهل این عالم پوشیده بود و زمانى که خداوند لازم دید این زندگى را براى مردم آشکار نمود. زمان نیز در بعضى از عوالم خود زنده و داراى شعور است. پس وداع با او و مخاطب ساختن او در عالم خودش چه اشکالى دارد مهم این است که وداع کننده باید در اظهار غم و اندوه هنگام وداع راستگو باشد، تا مبادا با دروغ و نفاق - در چنین زمان گرانقدرى - این ماه را به پایان برساند، گرچه چنین صداقتى فقط براى کسانى تحقق پیدا مى‏کند که با اشتیاق و علاقه نه با نارضایتى و زحمت این ماه را بسر برده باشند.

بطور کلى غم در ماهیت وداع وجود دارد، و فقط کسى غمگین مى‏شود که به همراه وداع کننده خود علاقمند باشد و چنین کسى نه تنها با او مخالفت نمى‏کند، بلکه آنچه را که مورد علاقه اوست بجا مى‏آورد.

بنابراین اگر از آمدن ماه رمضان و روزه و عبادتهاى آن خوشحال باشى و به آن علاقمند بوده و نسبت به انجام اعمالى که در این ماه وارد شده، با توجه و در این جهت جدى و به کرامت، فضل و فایده آن - آنگونه که باید - معتقد باشى، طبیعى است که از جدایى آن غمگین شده و بسر آمدن آن براى تو سخت است. و در چنین صورتى اگر بگویى:

«السلام علیک من قرین جلّ قدره موجودا و افجع فراقه مفقودا،

سلام بر تو که همراهى و وجودت گرانقدر و نبودن و جداییت فاجعه است».
راستگو خواهى بود. و نیز اگر در مناجات با پروردگار خود بگویى: «نحن مودعوه وداع من عز فراقه فغمنا، و اوحش انصرافه عنا فهمنا، ما با او مانند کسى که جدایى از او سخت و رفتن او موجب وحشت است، وداع کرده و غمگین شدیم.» گفتار تو صادقانه خواهد بود. ولى اگر - پناه بر خدا - این ماه براى تو سخت بوده و با سختى روزه و عبادتهاى آن را انجام داده باشى از باقى ماندن آن ناراحت باشى و در پایان ماه با چنین سخنانى با این ماه وداع کنى، ماه رمضان تو را دروغگو خواهد دانست و در جواب تو مى‏گوید: «از سخنانت خجالت نمى‏کشى، به همراهى من راضى نبودى و من براى تو سخت بودم، به خیرات و هدایا و تحفه‏هایى که براى تو بود بى‏اعتنایى مى‏کردى و با اشتیاق و رغبت به استقبال من نیامدى، با انس و علاقه مرا همراهى نکرده و مشتاق تمام شدن و جداییم بودى و اکنون در قلبت از جدایى من خوشحال ولى با زبانت اظهار غم و اندوه مى‏نمایى» در این صورت اگر خداوند در جواب مناجات از تو روى گردانده یا بخاطر دروغ گفتن و کوچک دانستن جناب قدسش تو را مجازات نماید، چه حالى خواهى داشت اگر از مقام ماه رمضان نزد خدا و باندازه فضل و نعمتى که براى تو داشته است آگاهى داشته باشى متناسب با نیکیهایى که نسبت به تو انجام داده و رفتار کریمانه‏اى که با تو داشته با آن برخورد خواهى کرد. و براى این که مقام این ماه براى تو روشن شود، مى‏توانى آن را مانند میهمان بزرگوارى که بر تو وارد شده بدانى که با آمدن او سود تو بیشتر شده و مقامت بالاتر رفته است، همانگونه که در روایات آمده است. اگر بدانى که این میهمان باعث نجات تو از جهنم و رسانیدن تو به بالاترین درجات نزدیکى در بهترین مکانهاى صدرنشین بهشت همراه با پیامبران و صدیقین شده، و تو را در مکان صدق همراه پیامبران و رسولان و فرشتگان مقرب خواهد نشاند، چگونه با این میهمان برخورد مى‏کنى و از همراهى آن لذت مى‏برى و چگونه از او مراقبت کرده و خود، خانواده و تمام چیزهایى را که براى تو عزیز است فداى آن مى‏کنى و چگونه از جدایى آن به وحشت مى‏افتى در این هنگام با حالتى با آن وداع مى‏کنى که سرور سجده کنندگان علیه السّلام با آن وداع نمود، و ماه رمضان نیز آنگونه که با او وداع نمود با تو وداع خواهد کرد. و حتى بهتر از وداع تو با تو وداع مى‏کند و هنگام وداع با تو بالاتر از آنچه که تو اظهار کردى، اظهار مى‏کند. زیرا همیشه عنایت مقام بالا بهتر و کاملتر از مقام پایین است.

و اگر حال تو در تمام ماه یکسان نبود، یعنى گاهى از وجود ماه رمضان راضى، از همراهى آن خوشحال، با نورهاى آن نورانى، از فیوضات پاک و برکات آن با بهره، آگاه به فواید آن، شکرگزار نعمتهاى آن، بیاد دارنده منت‏هاى آن، جدّى در مراقبت آن، از توشه‏هاى آن با بهره و با اثرهاى بزرگ آن سعادتمند بوده، و گاهى از این امور غافل یا مخالف با مقتضاى آن باشد، باید در آخرین شب با معذرت خواهى صادقانه و اظهار توبه و پشیمانى برخاسته از دل، نه زبان، او را راضى کنى. زیرا او مهمان بزرگوارى است که کریمترین کریمان او را فرستاده تا خیر او به تو برسد و با کمى سخنان لطیف در هنگام معذرت خواهى، از تو راضى خواهد شد.

مصیبتى را که در طول این ماه بر خود وارد کرده‏اى مى‏توانى با پشیمانى صادقانه و آمادگى کامل جبران کنى و با این عبارت لطیف بگویى: «خدایا با این ماه و کرامت بزرگ که کسى از مقدار آن آگاه نیست ما را بزرگ داشتى ولى ما آن را تباه کردیم. و همانطور که بهتر از همه مى‏دانى بر خود ستم کردیم. شبها و روزهاى این ماه گذشت.

اکنون عنایتى از عنایات تو نصیبم گشته، از خواب غفلت بیدار شده و مصیبت و جنایت بزرگ خود را فهمیدم. در حالى که اکنون به هلاکت نزدیک شده‏ام، در پیشگاه تو به بدکارى و تباه کردن این کرامت بزرگ و قرار دادن خود در هلاکت جاوید و افسوس بزرگ، معترف هستم.
اکنون چه کسى مرا از عذابت نجات مى‏دهد و چه کسى مرا از آثار اعمال بدم که در دل قرار دارد رها خواهد نمود با این بدحالى و در میان هلاکت خود با یادآورى تو فهمیدم که مرا به حال خود و غفلتم رها نکرده و در «توبه» را بر من نبسته‏اى. بنابراین از رحمتت نومید نمى‏گردم. زیرا غیر از کافران کسى از بخشش تو نومید نمى‏گردد. و از رحمتت مأیوس نمى‏گردم زیرا بجز زیانکاران کسى از رحمت تو مأیوس نمى‏شود.

پس با رحمتى که بندگان هلاک شده‏ات را با آن نجات داده، با قبولى که با آن ساحران فرعون را پذیرفته و با اجابتى که فرعون و بدترین دشمنانت، شیطان - که مهلت خواست و به او دادى - را اجابت کردى مرا نیز نجات ده، با قبول خود مرا بپذیر و دعایم را در این شب اجابت کن و آنگاه گناهانم را به چند برابر اعمال خیر مبدّل گردان، نامم را در این ماه مبارک از دفتر سیه روزان جهنم پاک، و در دفتر رستگاران در بهترین جاى بهشت ثبت بفرما، و مرا به دوستان قدیمى و برگزیدگان نزدیک خود ملحق فرما، بحق محمد و آل پاک او - درود تو بر تمامى آنان باد.

خدایا گناهان و کمى حیایم رویم را نزد تو سیاه کرده است. پس با روى نورانى آل محمد - درود تو بر آنان باد - به سویت روى آوردم تا مرا قبول نمایى و پناهم دهى. خدایا این ماه سراى میهمانى تو است و دوست ندارى که میهماندار از میهمان خود پذیرایى نکند، گرچه میهمان از کسانى باشد که پذیرایى نکردن از او، او را نابود نکرده و میهماندار از کسانى باشد که احسان، دارایى او را کم مى‏کند. و اگر تو مرا از پذیرایى خود محروم نمایى در پناه تو گرسنه مانده و به هلاکت مى‏رسم، اى کسى که احسانش دارایى او را افزایش مى‏دهد»

[توبه‏]

[5 -] آنگاه توجه داشته باش که با بازگشتى صادقانه ماه را به پایان رسانده و از این پس با اهداف پروردگار و مولایت مخالفت نکنى.

 [مناجات با نگهبان روز]

[6 -] سپس در ساعات پایانى روز آخر، که روز عرضه اعمال ماه است، با نگهبان روزت که از معصومین علیهم السّلام مى‏باشد با رعایت آداب تواضع و توسل، مناجات نما. و آنگونه بگو که محبت آنان را برانگیخته و باران رحمت و کرامت آنان بر تو ببارد. و با معذرت خواهى اعمالى را که در این ماه انجام داده‏اى را به آنان واگذار نما و با درخواستى تضرع‏آمیز بخواه که با شفاعت و دعایشان اعمالت را اصلاح نموده و با تضرع از خدا بخواهند که با عفو فراوان خود آن را پذیرفته و به چندین برابر، اعمال خیر تبدیل نماید. و اگر امور مذکور را در آخر روز در سجده انجام دهى و این ماه را با حال سجده و گرسنگى به پایان برسانى و با این حال وارد شب عید شوى، امید است به کرامتى از جانب خداوند متعال برسى که بالاتر از آرزویت باشد.
روز جهانی قدس
فکر می‌کنند قوم برترهستند و باید بر جهان تسلط داشته باشند....
فضائل امام الزاهدین حضرت ابو محمّد حسن مجتبى علیه السلام
امام مجتبی که مشغول خطّ کشى روى کاغذ بود فرمود: به تعداد تخم کبوتران که مصرف کرده اى ، باید شتر جوان مادّه تهیّه کنى ؛ و سپس آن ها با شتر نر، جفت گیرى کنند؛ و براى سال آینده هر تعداد بچّه شترى که به دنیا آمد، آن ها را هدیه کعبه الهى قرار دهى و قربانى کنى تا کفّاره آن گناه باشد....
ویژه نامه به مناسبت رحلت أم المؤمنین حضرت خدیجه کبرى سلام الله علیها
پیکر منور ومطهر خدیجه طاهره سلام الله علیها در دامنه کوه (حجون) به خاک سپرده شد که بیش از 14 قرن است همه ساله پذیراى میلیون ها زائر است که در ایام حج وعمره به زیارت قبر مطهرش مى شتابند وبسیارى از مراجع عالیقدر شیعه به استحباب زیارت قبر شریفش فتوا داده اند....
ویژه نامه (بنده خوب خدا) بمناسبت 7 مرداد، سالگرد ارتحال علامه آیت الله محمد تقی بهلول+عکس؛
زهد و وارستگی او، تحرک و تلاش بی وقفه پیکر نحیف او، ذهن روشن و فعال او، حافظه ی بی نظیر او، دهان همیشه صائم او، غذا و لباس و منش فقیرانه ی او، شجاعت، فصاحت و ویژگی های اخلاقی برجسته ی او، از این مؤمن صادق، انسانی استثنایی ساخته بود....
27 تیر سالروز رحلت
با اخلاص بسیار و سوز فراوانی که حاج آقا روح اللّه [حضرت امام]، داشت برای بنده روشن بود که ائمّه علیه السلام پشتیبان او خواهند بود.... از همان زمان رهبری را در آقای خامنه ای می دیدم، چرا که ایشان ذخیره الهی بعد از امام بوده است....
گمارده
بغضش شکست و اشک آرام صورتش را خیس کرد. اشک که جاری شد، بغض هم رهایش کرد....
اهمّیت اذان و حقّ مؤذّن
حقّ اذان‌گو این است که بدانی او خدایت را به یاد تو می‌آورد...
کارکردهای خاصّ این نهاد (خانواده) که موجب بقای آن می‌شود، عبارت است از کارکردهای عاطفی، جسمی ـ جنسی، شخصیّتی ـ روانی، مذهبی، تربیتی، آموزشی و اقتصادی....
خاطره:
تا در را باز کردم دیدم یک دختری حالا یا دختر یا خانم، خیلی خوشگل......
درس
زن، خیلی جوان نبود. اما هنوز سن میانسالی‌اش هم نرسیده بود. مضطرب، این طرف آن طرف را نگاه می‌کرد
زیر تیر چراغ برق خیابان لاله زار، جوراب شلواری توری، رنگ تند لب‌ها، گیس‌های پریشان… رنگ دیگری به خود گرفته بود....
علامه جوادی آملی:
آیا علامه جوادی آملی هم منحرف شده است؟!...
مهدی جمشیدی:
آمریکا در ایران برای پیاده شدن دین منهای روحانیت، کسی بهتر از شریعتی پیدا نمی‏کند.
این گونه مخالفت‏ها با شریعتی، به مذاق گروه "فرقان " که به شدت از نظر فکری و ایدئولوژیک، شیفته‌ی وی بودند، به هیچ رو خوش نمی‏آمد....
یادداشت :
قدرتمند حقیقی کسی است که روح قوی ای داشته باشد و تسلط برنفس اماره داشته باشد و مهار نفس خویش را در دست گرفته باشد و مالک نفسش باشد و عقل باشد که به نفسش فرمان می دهد....
نوشته کاربر بینشجو:
البته معتقدم اگر جناب دکتر احمدی نژاد از ادبیات جدی تری استفاده می کردند دیگر جای بهانه گیری و اشکال تراشی به مطالب حقی که بیان کردند را باقی نمی گذاشتند....
عیدی:
تنها 7 آیه قرآن با کلمه " سلام " (دقیقا با خود کلمه " سلام " آغاز می شود نه " وسلام " و ..... )شروع می شود که به...
نوشته کاربر بینشجو:
یکی از حرفهای امام(ره)مضمونا این بودکه:هرچه دشمن شما را به طرف آن می خواندعکس آنرا عمل کنیدچون دشمن ما را به کاری دعوت می کند که به نفع خود وبه ضرر ما تمام می شود....
خودسازی برای جامعه سازی
هر تغییری از تغییر خود آغاز می شود! هیچ راه میانبری وجود ندارد!...
اربعین
اربعین یعنی گذشت چهل روز از مصیبت جانگداز شهادت سرور و سالار شهیدان...
چرا فقط برای امام حسین علیه ‏السلام روز اربعین تعیین شده و برای امامان دیگر و حتی پیامبر اکرم صلی ‏اللَّه‏ علیه ‏و آله، مراسم روز اربعین نداریم؟ برای توضیح جواب این سؤال، به این مطالب توجه کنید:...
در برنامه «درس‌هایی از قرآن» عنوان شد:
رئیس ستاد اقامه نماز با برشمردن 8 اصل مهم که باید در کارهای فرهنگی رعایت شود، مهم‌ترین آن‌ها را «دقت در هزینه‌کردن بیت‌المال»، «توجه به محتوا در نمادهای فرهنگی» و «اخلاص در کارهای فرهنگی» دانست....
واژه "استکبار" که در ادبیات سیاسی انقلاب اسلامی به طور مکرر به بهره برداری می رسد از تعالیم قرآن کریم مایه می گیرد. این واژه که مفهوم آن اظهار علو و برتری در زمین و بر دیگران بزرگی فروختن و خود را قاهر و مسلط دانستن است در آیات مختلف قرآنی و برای نمایاندن ماهیت قدرتهای استکباری در هر عصر و زمان و معرفی خصال و صفات و روحیات و عملکردهایشان مطرح می گردد....
الف)مشورت با غلامان و احترام به آن ها
حسن بن جهم می گوید: در محضر امام رضا (ع) بودیم، سخن از امام کاظم(ع) به میان آمد، امام رضا (ع) فرمود: با این که عقل های مردم قابل مقایسه ی منطقی با عقل پدرم (امام کاظم) نبود، گاهی با غلامان سیاه خود در امور مختلف، مشورت می کرد و به رأی و فکر آن ها احترام می گذاشت....
عبد صالح ، کانون حکمت و اندیشه
هفتمین جلوه خورشید هدایت و وارث ولایت کبری؛ امام موسی کاظم(ع) در هفتمین روز ماه صفر 128 ق. در «ابواء» منطقه ای میان مکه و مدینه چشم به جهان گشود. دو دهه نخست حیاتش را در کنار پدر گذراند و از محضر ارزشمند ایشان علوم و اسرار امامت را آموخت و در همان سنین، شگفتی و تحسین دانشمندان را برانگیخت....
|◄ 1 2 3 4 ►|